mardi 11 novembre 2014

يك جهان خاطره از يك راديو! - طرح نوين سپاه و تلويزيونهای لس آجلسی - بهره ورى هاى سازمان جاسوسى «الله» از رسانه هاى جهانى - نوشته سیاوش اوستا

يك جهان خاطره از يك راديو! - طرح نوين سپاه و تلويزيونهای لس آجلسی -  بهره ورى هاى سازمان جاسوسى «الله» از رسانه
 هاى جهانى - نوشته سیاوش اوستا
David ABBASI Politicologue, Islamologue, Historien, Ecrivain, Spécialiste du Monde Musulman 
Auteur de +120 ouvrages et 5000 Articles et + 3000 Heures d'émissions Radio Télévise . David ABBASI, est aussi Président de l’institut Awesta, PersianCnn , Zoroastriens du Monde 
Rénovateur et inventeur des idées pour une laïcité mondiale et la spiritualité individuelle. Il est à l’origine de l’utilisation du mot «Islam Politique» depuis 1980 … 

David ABBASI  Écrivain, Historien Franco-Perse (Son Nom en Persane Siyavash AWESTA) سیاوش اوستا     

Envoyez vos invitations pour interventions radio télévisée ou conférences ou colloques: david@abbasi.fr

La chaine international de la télévision Alarabya a déjà diffuser un repartage  de 1 heur sur David ABBASI, a annoncer que Plusieurs menace et complot contre David ABBASI écrivain Laïc a été joué . Mr David ABBASI depuis 35 ans grâce a ses écrits et ses émission radio télévise en Français et en Persane a éclairer le monde et a obtenue plusieurs encouragements de la parte de 4 Président de la république français, et beaucoup distinctions …David ABBASI est inventeur de mot islam politique et c'est lui qui a écrit et proposer l'Islam de France    Regardez les dernières émission télévisé de Mr David ABBASI

Tel: 00 331 45 63 02 63 + 336 87 81 61 44 -Adresse: David Abbasi 66 CHAMPS ELYSEES 75008 Paris France


بهره ورى هاى سازمان جاسوسى «الله» از رسانه هاى جهانى


در اواخر قرن بيستم كه پخش برنامه هاى تلويزيونى در آستانه رشد جهانى خود بود طى كنفرانسى كه در آلمان برگزار كرديم و بسيارى از گروه ها و دوستان با باورهاى مختلف حضور داشتند طرح يك تلويزيون ملى ميهنى كه در ايران و سراسر جهان قابل ديدن باشد را پيشنهاد كرديم و آن بدينگونه بود كه ۲۴ ساعت شبانه روز بين سازمان ها و گروه هاى مختلف و رنگارنگ از باورهاى سياسى و ايدئولوژى هاى مختلف تقسيم شود تا تمامى نيروهاى چپ و راست از هوادار پادشاهى تا كمونيست و جمهوريخواه بتوانند روزانه يكى دو ساعت در راه رشد فكرى جامعه جهانى ايرانيان برنامه بسازند و كليت اين جمع زير يك پوشش متحد و همبسته يك هدف مشترك را براى آزادى ايران دنبال كنند. اين كنفرانس از نظر اطلاع رسانى و گفتگو بسيار مثبت بود اما مشاركت مالى در جهت راه اندازى كار انجام پذير نبود و همينجا بايد از سورنا، پانته آ، ايرج ربيعى، داوود نعمتى و حزب كمونيست كارگرى و ديگر يارانى كه در انجام آن كنفرانس همراه بود سپاسگزارى كنم!
پيش از اين جلسه ما با كمپانى يوتل سات كه تنها كمپانى اداره كننده و صاحب ماهواره هاى پخش جهانى بود تماس گرفته بوديم و طى چند جلسه از نظر قيمت به توافقاتى رسيده بوديم.


در آن هنگام امكان آن فراهم شده بود تا يك خوشه را با ساليانه ۵۰۰ هزار دلار اجاره كنيم آن هم با يك قرارداد ۳ تا ۹ ساله.
يك خوشه كه در فرانسوى به آن پوكه مى گويند بسان همان خوشه انگور است كه از آن مى توان دانه هاى بسيارى براى برنامه هاى راديو و تلويزيونى استخراج كرد و چون سيستم كار كابلى و سيمى نيست و ديجيتالى مى باشد نسبت به كيفيت صدا و يا تصوير برنامه هاى راديو و تلويزيونى، تقريباً مى توان از هر خوشه حدود ۳۰ تا ۵۰ برنامه بر روى يك فركانس استخراج كرد.


وقتى كه ما نتوانستيم هزينه اجاره يك خوشه را فراهم كنيم كمپانى يوتل سات يكى از دو برنامه تلويزيونى پارسى زبان ۲۴ ساعته را كه در آمريكا پخش مى شد به هات برد انتقال داد و مدتى آن را مجانى پخش كرد.


يوتل و سات سابقاً متعلق به كمپانى تلفن فرانسه بود سپتامبر در سال ۲۰۰۱ يوتل سات كمپانى يوتل تراس را خريدارى و در پى خارج شدن كمپانى تلفن فرانسه- فرانس تله كوم- از كنترل دولت اين كشور و ورود آن به بازار بورس جهانى خريد سهام يوتل سات براى همه آزاد شد و اسرائيل توسط يهوديان و سهامداران جهانى خود اداره اين كمپانى را به طور ماهرانه و موفقى به دست گرفت.
پس از پخش برنامه هاى پارسى زبان آن شبكه لس آنجلسى از هات برد، جمهورى اسلامى كه برنامه هاى خود را روى فركانس هاى نومريك پخش مى كرد و از قراردادش كه هزينه آن را پيشاپيش نيز پرداخت كرده بود، چندين سال باقى مانده بود شتابان با يوتل سات قرارداد كرايه كردن يك خوشه را بسته و چند برابر قيمتى كه سه سال قبل به ما پيشنهاد شده بود، جمهورى اسلامى معامله را پذيرفته و كار پخش ديجيتال برنامه هايش را با عنوان IRIB آغاز كرد و حتى در آمريكا نيز كه در تحريم بود توانست صدا و تصوير خود را برساند و اين در شرايطى بود كه تلويزيون آفتاب وابسته به نظام اسلامى دچار بحران هائى شده بود و در پى شكايت ها برنامه هايش قطع شده بود اما به ناگاه با قدرت دلارهاى نفتى ايران و قدرت بورس جهانى نه تنها يك ساعت در روز بلكه بيست و چهارساعت و نه تنها يك تلويزيون بلكه حدود ده برنامه به زبان هاى مختلف از تهران به سراسر جهان پخش شد و مى شود بدينسان بود كه جمهورى اسلامى ايران به بركت دلارهاى نفتى وارد رسانه هاى جهانى آن هم از طريق ماهواره شد و هر روز اين كار را توسعه داد به گونه اى كه امروزه در ارگان هاى مختلف اقتصاد جهانى سرمايه گذارى هاى بزرگى دارد و همين سرمايه گذارى ها موجب مى شود تا بتواند لابى هاى مخفى و پنهان خود را در جهان فعال كند جدا از ساختن تلويزيون ها چپ و راست بزن و بكوبى يا تند سياسى، در جهت نفوذ خود در كشورهاى اسلامى نيز شديداً فعال است در راستاى تلويزيون هاى پارسى زبان كه امروزه به چند خوشه مختلف فعال هستند از طريق هر دسته، به نوعى مردم ايران و برنامه سازان را مى گذارد سركار و اسب خود را آسوده مى تازد.
طرح جديدى كه از دو سال پيش توسط كميته و يا بخش تبليغات سياه تهيه تاريخ سياسى، فرهنگى و هنرى معاصر ايران است زيرا بزن و بكوبها و سياسى كاران تند و خشن و پرخاشگر كارهاى خود را كرده و حرف هاى خود را زده اند لذا بايد توليدات تازه اى براى ملت بيچاره در جهت سرگرمى فراهم شود.



در آذر ماه سال گذشته سپاه پاسدارا طی مقاله رسما تاييد کرد که رسانه های لس آنجلس در جهت اهداف تاکتيکی و استراتژيکی سازمان جاسوسی الله عمل کرده و ميکنند سپاه مشخصا نوشت که :
 رسانه های ضد انقلاب که در سالهای اخیر رشد قارچ گونه ای داشته اند دو نقش کلیدی را ایفا کرده اند. اول آنکه بسیاری از بودجه های براندازی نرم آمریکا را بلعیده اند بدون آنکه بتوانند جنبشی قوی را در ایران ایجاد کنند که تامین کننده منافع آمریکا و غرب در ایران باشد و دوم اینکه اعتماد مردم را به سیستم سیاسی نظامی جمهوری اسلامی بیشتر کرده اند زیرا برنامه های کم عمق ، سطحی و انتقادهایی که از ستون خوانندگان روزنامه های داخلی و حتی دولتی فراتر نمی رود عملا هیچ آلترناتیوی را برای جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشته است. البته حمایت بد آنها از آمریکا و سیاستهای آن و عریان کردن برنامه های پوششی آمریکا برای جذب حامی در ایران یکی دیگر از خدمات ارزنده این رسانه ها است. اکنون رسانه های لس آنجلس بیش از آنکه با ایران بجنگند با خودشان می جنگند.... اکنون که قدرت 50 رسانه لس آنجلسی گاه در حد تبلیغ پرتاب چند عدد گوجه و تخم مرغ و آتش زدن یک لاستیک ابراز می شود جمهوری اسلامی ایران باید به خود ببالد که چنین دشمنانی دارد که نه تنها نتوانسته اند از تیزی قله اش بکاهند، بلکه بر زیباتر شدن نمای آن نیز افزوده اند، این رسانه ها... در مواردی نیز خدمات شایسته ای را انجام داده اند که شاید کسی قادر نبود این چنین اقداماتی را انجام بدهد.»... لس آنجلس نشین ها همچنین سبب شده اند که بسیاری از ضدانقلاب های دیگر کشورها رابه آنجا فرابخوانند و با رنگ های مختلف سعی در تبلیغ علیه نظام داشته باشند ضمن اینکه قدرت نفی یکدیگری آنان بیشتر از قدرت نفی ایران است. تا پیش از راه اندازی تلویزیون های فارسی زبان، قدرت و توان ضدانقلاب های خارج از کشور به گونه ای وانمود می شد که برخی از فریب خوردگان فکر می کردند که آلترناتیو ایران در خارج همین گروه ها هستند، اما اکنون پس از 10 سال از راه اندازی این تلویزیون ها و تلاش هر روز آنها برای برگزاری تجمعات 10 نفره و نمایش تماشاگران آنان به عنوان فعال ضد ایران این ابهت پوشالی را برباد داده است. (پايان نقل قول سپاه)

طرح نوين سپاه و تلويزيونهای لس آجلسی

طرح نوين سپاه كه مدت ها است آغاز شده تمامى مخالفان جدى نظام اسلامى را نيز وارد اين كادر كارى كرده است كه: با هنرمندان پيرامون فعاليت هاى دوران شاه و چگونگى آغاز كارهاى هنرى به گفتگو بنشيند. از كى و كجا و چگونه و با كى و چه بودجه اى شروع كرديد وووو..... و در وسط اينها نيز پرسش هاى اطلاعاتى كه در آن زمان (دوران شاه) جريان سانسورچى بود؟ آيا سانسور هم بود يا شما آزادانه كارتان را دنبال مى كرديد و... الى آخر... بدينسان هم هنرمندان متعهد و مبارز بدينگونه سرگرم شده و وارد كادر ماهواره ها مى شوند و هم نيشى به نظام سابق و....
ديگر برنامه سازان سياسى و يا به قول امير شجره شومن هاى خبرى مأموريت يافته اند تا درباره نظام شاه، چگونگى و چرائى انقلاب و شخصيت هاى آن دوران و فاطمه خانم و حسين آقا و آشپز و نظافتچى دربار و راننده فلانى و نگهبان آن يكى به مصاحبه بنشيند و سر مردم را با اين قصه ها گرم كنند. وگرنه به گفته آن رند خراسانى طى اين سى سال صدها ساعت راديوهاى جهان از پاريس تا بى بى سى از لس آنجلس تا مسكو و دهلى با رجال طراز اول نظام شاه و خمينى گفتگو كرده اند و هزاران برگ سوليوان و پارسونز و اعلم و بازرگان و يزدى و حتى خلخالى و رفسنجانى و كارتر و ژيسكارو... نوشته اند و آنگاه كه اصلى هاى سناريوى ۳۰ سال پيش همه حرف ها را زده اند. ديگر سر مردم را با خاطرات كسى كه كفش هاى محمدرضاشاه را جفت مى كرده است جز اطاعت امر سرويس هاى اطلاعاتى و جاسوسى الله نيست.
آن هم اين سرويس هائى كه آمريكا و اسرائيل را نيز با جنگ و بمب و خمپاره و موشك مى گذارند سركار. چه رسد با كار ماهواره اى و تلويزيون هاى ۲۴ ساعته.


در دو جنگى كه اسرائيل با لبنان و غزه كرد هيچ قدرتى به جز سازمان جاسوسى الله و سپاه قدس جهانى به رهبرى سپاه پاسداران ايران بهره نبرد و زمينه بروز اين جنگ ها نيز توسط همان سرويس ها فراهم آمد. مى گويند در اين دو جنگ هدف اسرائيل به ميدان آوردن جمهورى اسلامى بود، ولى در هر دو جنگ هر چند هارت و پورت ها و تظاهرات و ثبت نام براى شهادت بسيار بود اما شخص خامنه اى به كسانى كه براى مردن در غزه ثبت نام كرده بودند گفت: ما كسى را نمى فرستيم شما هم نمى توانيد برويد. حتى وقتى كه طالبان مأموران جمهورى اسلامى را در سفارت ملاها در افغانستان به قتل رساندند نيز ملاها مانور دادند اما وارد جنگ نشدند زيرا امروز به سلاح مهمترى در جهان مجهز شده اند و آن رسانه هاى جهانى است.


باز مى گويند كه اسرائيل به غزه حمله كرد تا آنجا را آزاد كند و به محمود عباس بسپارد. اما بيچاره عباس را به كويت هم راه ندادند و در كنفرانسى كه تشكيل شده بود بر روى پرده هاى ۲۰ مترى نوشته بودند لا اهلاً به عباس يعنى محمود عباس به اينجا خوش نيامده اى و تعدادى از نمايندگان كويت با تحصن و اعتصاب خواهان عدم حضور عباس در كويت شده اند.
نيكولاسركوزى رئيس جمهور فرانسه نقش بسيار فعال و مهمى در جهت توقف جنگ غزه داشت و اين كار آنچنان ماهرانه برنامه ريزى شده بود كه دقيقاً به نفع غزه تمام شد و جمهورى اسلامى نقش بسيار مهم و اصلى را در توافقات قبلى از كنفرانس شرم الشيخ داشته بود و سيدعلى خامنه اى به وزيرخارجه احمدى نژاد گفته بود: رئيس جمهور فرانسه از طرف ما كارت سفيد دارد به دو شرط: خروج اسرائيل از غزه و گشودن راه هاى عبور و عليرغم درگيرى هاى داخلى حماس با عباس. اسماعيل هانيه را گفته بودند كه بپذيرد حضور نمايشى محمود عباس را در كنفرانس شرم الشيخ زيرا متنى را قرائت خواهد كرد كه منوچهر متكى به او ديكته كرده است و سناريو به نحواحسن عمل شد.


اينك نيروهاى اسرائيلى اگر طى هفت روز از غزه خارج نشوند و اگر كليه معابر غزه به سوى اسرائيل و مصر باز نشود بازى حماس دنبال خواهد شد. آن هم حماسى كه به گفته تلويزيون تل آويو، بيش از ده هزار موشك و خمپاره در اختيار دارد.
سيدعلى خامنه اى بامداد روز دوشنبه احمدى نژاد را فراخوانده و گفته است مواظب حرف زدن خود باش. از پيروزى غزه هر چه مى خواهى بگو اما اسرائيل و يهوديان را تهديد مكن زيرا براى جبران شكست غزه امكان وقوع عمليات خونبار بر عليه آنها وجود دارد و جمهورى اسلامى نمى بايست تهديد كلامى بكند بلكه تا ۵۰ ميليون دلار براى نشان دادن خرابى هاى غزه خرج رسانه هاى جهانى كنيد و خانه هاى جديد را در زمين هاى بائر بسازيد تا خرابى هاى غزه به عنوان يك نمايشگاه و موزه باقى بماند.


يك جهان خاطره از يك راديو!


سال ۱۹۸۵ كه در حال جابجا شدن در پاريس بودم با راديوى اتومبيل بازى مى كردم تا روى يك فركانس جالب بايستم، جلو موزه لوور كه رسيدم صداى دلنشين موسيقى ايرانى به گوش رسيدم. آن هم از نوع ملى آن، به قول اكبر گلپايگانى، زيرا ايشان با موسيقى سنتى مخالف است و موسيقى هاى متفاوت سرزمين رنگارنگ ايران را ملى مى خواند.
تا صداى موسيقى ايرانى به گوشم خورد، گمان كردم كه كاستى (نوارى) شروع به كار كرده است. اما خيلى زود متوجه شدم كه نه اين خود راديوست كه موسيقى ايرانى پخش مى كند. يك ايستگاه راديوئى عربى زبان بود كه بر روى موج اف ام پاريس برنامه داشت و آنروز درباره موسيقى ايرانى سخن مى گفت... همان لحظه با خود گفتم كه چرا در پاريس ما يك برنامه پارسى زبان نداشته باشيم.
و خيلى زود دنبال انديشه را گرفتم و ايرانيان مقيم پاريس فرصت يافتند تا لااقل هفته اى يكبار صدا و موسيقى ايرانى بشنوند.
سال ها خودم روى آنتن صحبت نمى كردم بلكه مى نوشتم و كارگردانى و برنامه ها را تهيه مى كردم. تا اين كه هايده از جهان رفت و من خبر درگذشت هايده را نوشته و روى ميز ۲ دختر خانم گوينده گذاشتم. هر دو بهم ديگر و به من نگاه هائى كرده و وقتى متوجه شدند كه خبر درست است زدند زير گريه. برنامه ها هم تا چند دقيقه ديگر تمام مى شد. لذا مجبور شدم ميكروفن اتاق فرمان را باز كنم و خودم سخن بگويم.
آن روزها چون جو سياسى داخل و خارج خيلى حاد بود حتى كمتر كسى مرا با اسم واقعى خودم مى شناخت و در راديو نيز نام مستعار محسن پارسى را داشتم. اما از آن روز مخفى كارى تمام شد.
برنامه هاى راديو آواى ايران را ما از يك ايستگاه عربى با نام خورشيد پخش مى كرديم و چون زبان عربى را خوب حرف مى زنم با تمامى گروه پيوند دوستى خوبى داشتم تا روزى كه صدام به كويت حمله كرد و مسئله خليج فارس روزى ده بار در رسانه ها مطرح مى شد، نخستين پايه هاى اختلاف ما نيز با گردانندگان اصلى راديو كه عرب بودند شروع شد.
زيرا ما مى گفتيم خليج فارس و آنها مى گفتند خليج عربى. به ويژه آن كه در آن روزها كيسه هاى گشاد پول نفت صدام براى همه باز بود...
بارى، براى اين كه خليج مان را به تازيان نبخشيم. برنامه راديوئى خود را در آنجا متوقف كرده و به دنبال اجاره آنتن در جائى ديگر رفتيم.
راديوى اينجا و حالا از سال ۱۹۸۰ كار خود را به طور قاچاق و بعدها رسمى شروع كرده بود، مدير فرانسوى اين راديو خيلى زود پيشنهاد همكارى ما را پذيرفت و ما برنامه هايمان را از آنجا دنبال كرديم.
پايه گذار اين راديو رفاقت را به ديگران آموخت. پس از ترور دكتر كوروش آريامنش كه ما مشكلاتمان با اسلاميون شدت گرفته بود و روابط آنها با دولت فرانسه بهتر شده بود (در سال ۱۹۹۶) راديو براى مدتى توقيف شد، اما پس از چندى شوراى عالى حكومت فرانسه به نفع ما رأى داد و راديو كار خود را دنبال كرد و در ماه ژوئن امسال راديو وارد ۲۷سالگى خود شد.
از اين راديو سال ها پيش ما براى نخستين بار به شنوندگان امكان داديم تا مستقيماً روى آنتن اظهارنظر كنند. كارى كه اين روزها حتى توسط تلويزيون هاى ايرانى دنبال مى شود. در همان سال هاى ۸۰ روزى به فرانسواميتران رئيس جمهور فرانسه گفتم تمامى كشورهاى بزرگ جهان برنامه هاى راديوئى پارسى زبان دارند چرا فرانسه ندارد. ميتران كه از اين سخن شگفت زده شده بود از وزير فرهنگ خود كه اين روزها هوس رياست جمهورى به سرش زده است علت را جويا شد. وى هم از قضيه بى اطلاع بود اما با خنده به ميتران پاسخ داد كه: برنامه پارسى داريم و خود ايشان آن را مى گرداند.
من گفتم راديوئى كه ما داريم خصوصى و محدود به پاريس و حومه است و از بودجه خودمان تأمين هزينه مى شود هدف و نظر من داشتن برنامه راديوئى پارسى زبان براى ايران و افغانستان و.... مى باشد.
آرى از همان روز خشت نخستين بخش پارسى راديو جهانى فرانسه نهاده شد و پس از يكى دو سال فرانسه هم از پاريس براى منطقه بزرگ پارسى زبان جهان برنامه فارسى پخش مى كرد.
اما نكته اساسى اين كه امروز برنامه هاى ما در فرانسه از كادر و محدوده پارسى خود بيرون آمده است و برنامه فرانسوى زبان ما عجيب در ميان فرانسوى ها نفوذ كرده است.
تلفن زدن به ما هر دقيقه ۳۴ سنت هزينه دارد و در چند ساعت برنامه هفتگى من صدها دقيقه تماس داريم. يعنى مردم با شوق و عشق و علاقه بسيار دهها يورو هزينه مى دهند، تا با ما و يا روى آنتن حرف بزنند و راديوى پر خرج ما بخش اندكى از هزينه هاى سنگين خودش را از اين طريق تأمين مى كند و جالبى قضيه در اين است كه راديوهاى ديگر، ساعت ها تبليغ مى كنند و مبالغى را به جايزه مى گذارند تا چند تلفن داشته باشند اما خطوط تلفنى ما كه افتخارى جز فرهنگ و تمدن هزاران ساله ايرانى و فرهيختگى و خردگرائى و انساندوستى آريائى را ندارد. بمباران تماس مى شود و بارها پيش آمده است كه شخصيت هاى بزرگى به ما زنگ زده و روى خطوط تلفنى ما اظهارنظر كرده اند. جدا از آن كه كسانى را خود ما به عنوان ميهمان دعوت كرده ايم.
بارى اين راديو كه امسال عمر يك چهارم قرنى خود را پشت سر گذاشت براى من و ايرانيان مقيم فرانسه و هزاران ايرانى ديگر كه در جهان پراكنده شده اند اما روزى روزگارى در پاريس ما را گوش مى كردند و خود فرانسويان جهانى از خاطره دارد.
از كوچه پس كوچه هاى تاريخى آن، جدا از محمدعلى فروردين، مهدى بازرگان، داريوش فروهر، ارتشبد قره باغى، فريدون هويدا، على تهرانى دهها رئيس جمهور، نخست وزير و وزير و سناتور و شهردار و انديشمند غير ايرانى هم عبور كرده و رد پاى سخنان تاريخى خود را بر جاى نهاده اند.
 نوشتا سیاوش اوستا از کتاب سازمان جاسوسی الله



0 commentaires:

Enregistrer un commentaire

Abonnement Publier les commentaires [Atom]

<< Accueil