vendredi 7 novembre 2014

بزرگان جهان درباره زرتشت گفته اند سیاوش اوستا بزرگن جهان درباره زرتشت چه گفته اند؟ برگرفته از کتاب آیین اوستا

بزرگان جهان درباره زرتشت گفته اند   سیاوش اوستا

بزرگن جهان درباره زرتشت چه گفته اند؟

برگرفته از کتاب آیین اوستا

از همان روزگاران كهن كه جهانيان با اوستا و پيام خردمندانه  آن آِشنا شدند، همواره آنرا ستوده اند! كمتر جايي مشاهده شده  است كه كسي توانسته باشد حتي انتقادي به آيين اوستا  و زرتشت  نخستين داشته باشد. با هم نگاههاي بزرگان جهان را مرور مي كنيم:

ويلي دورانت : دين زرتشت، ديني با فروشكوه  بود كه همچون ديگر  دينها كه سرشار از درونمايه خونريزي و بت‌پرستي و خرافه‌گرايي بودند، روي خوشي با اين ناشايستها نداشت و پاك و پاكيزه بود. زردشت اين دستور تلايي را داده است كه آنچه را برخود نمي‌پسندي، برديگران روا مدار. خويشكاري هركسي سه سويه است: 1- با دشمن چنان رفتار كن  كه دوست گردد. 2- بدجنس را به راستي و درستي رهبري و راهنمايي كن و نادان را به دانايي.3- و سومين بخش آن است كه بزرگترين برتري، پارسايي و پرهيزكاري است و پس از آن راستگويي وراست كرداري.

سرپرسي سايكس: از ديد من بسيار دشوار است كه بتوان كسي را يافت كه بتواند آموزشهايي بالاتر از آموزشهاي زرتشت  براي مردم پيداكند. سروده‌ هاي اين مرد بزرگ بي گمان جاويدنيند و هيچگاه گرد سالها برچهره‌اش نخواهد نشست كه آنرا پنهان دارد.

ارزش سروده‌هاي زرتشت در پاكدلي گوينده و راستي بنياديني است كه اوسخت باور داشته است.

نيچه: زردشت بزرگترين پيامبر هوشمند و تيزهوشي است كه پايه‌هاي گسترده انديشه سازنده و مردميش تاكنون براي باختر استوارترين ستون زندگي بوده است. انديشه زردشت آموزشهاي بزرگي براي نيك زندگي كردن، نيك در پيوند بودن، نيك‌‌رفتار داشتن ونيك سخن گفتن و بالاتر از همه، چگونه ارج و ارزش نهي به ديگران است. او هيچگاه در هيچ سخنش از به كاربردن پي‌درپي «راستي و درستي‌» خودداري نكرده وپيوسته همه مردم را بدين سو خوانده است.

در سخن زردشت، شكوهي يافت ميشود كه در كمتر سخني ميتوان يافت.

هرتسفيلد: پشتكار و كوششهاي خستگي‌ناپذير، از فروزه‌هاي درخشان ايرانيان مي‌باشد كه برپايه راستي و درستي استوار شده است كه همه آنها پرتوي از آيين شكوهمند و پرفروغ زردشت است.

وتين آمريكايي: زردشت از همه نگرها ستودني است، بيگمان مسيح پيرو او بوده واز انديشه او بهره گرفته است. سه سخن رسا و روان و شكوهمند او: پندار نيك گفتار نيك- كردار نيك، پايه و بنياد همه دينها ست و هيچ خردمندي نتوانسته است چيزي بر آن بيفزايد.

هرتل: از لا به لاي گاتها به خوبي روشن ميشود كه يك مرد تيزهوش و هوشمند، پرتلاش، نيك‌خواه، خيرانديش، مهربان، مهرورز، مهرجو، پاكدل، نيك‌كنش، سخن مي‌گويد كه با خرد راست است  و با ديگران نيز از روي راستي سخن مي‌گويد.

زردشت به هواداري از راستي و درستي و فروزه‌هاي نيك سر برافراشت و آسودگي و آسايش را براي مردم آرزو كرد. منش او در پايه بلندي و برفراز دانايي ساخته شده و دور از هرگونه سستي و زبوني كه بيشتر مردم به آن دچارند، استوار گشته است. او از خونريزي و آزار، زبوني و خواري، بردگي و پستي و از آيين اهريمنان سخت رويگردان بود و با آنها پيكار ميكرد.

پروفسور ميه: فروزه‌هاي ايرانيان باستان ستايش آميزند. ولي بايد دانست كه انگيزه‌ آنها ، آموزشهاي نيك خواهانه و مردمي زردشت ميباشد.

زردشت از منشي والا برخوردار بود كه توانست بر دل مردم رخنه نمايد وآنها را به سوي خود و آفريدگار مهربان و نيك خواهش بكشاند.

ولتر: زردشت پيوند خود را با اهورا مزدا بيشتر برپايه دوستي استوار كرده بود. او از خداي خود ياري و پشتيباني مي خواست، آنگونه كه دوستي از دوست خود ميخواهد. او در فروتني به اهورامزدا، پاكدل و يكرنگ بود.

جكسون: بودا و كنفوسيوس و سقراط كه جويندگان نور و فروغ و روشنايي بودند. از پايه‌هايي بلند و سركشيده برخوردار بودند، ولي بايد پذيرفت كه زردشت از همه آنها بالاتر و والاتر وارزشمندتر بود. او بي گمان يكي از آموزگاران بزرگ خاوربه شمار ميآيد.

پروفسور شدرخاور شناس سرشناس و بلندآوازه آلماني:

دوهزارسال است كه ميان ‏آفريدگار و آفريده يك شكاف بزرگ و ژرفي در مغز ما باختريان يافت ميشود كه هيچگاه نتوانسته‌اند آنرا از ميان بردارند. آفريدگاري پاك، اشويي شكوهمند و والا و اين سو، آدمي بيچاره، زبون، پست، خوار، گناهكار و نيازمند مهر و آمرزش كه آفريده نام دارد . تنها گاهي بوده‌اند خردمنداني كه كوشيده‌اند به گونه‌اي اين شكاف را كه اميد پركردنش را هرگز نداشتند، بجهند. كوشش اين گروه از انديشمندان به بينشمندي پايان يافته است. در بينشمندي تلا ش ميشود  تنش ميان آفريده و آفريدگار از ميان برداشته شود.

شكوهمندي آيين زردشت در اين است كه هيچگاه چنين شكافي در آن يافت نمي شود و دربرخورد او با اهورامزدا نميتوان جاي تهي ديد. گفتار زردشت از يك والايي شگفت انگيز و ستايش آميز بينشمندي برخوردار است. او جدايي ميان آفريدگار و آفريده را چنان از ميان برداشته است كه در همان زمان  كه آدمي با اهورامزدا به سخن مي نشيند و براي او شكوهي ميپندارد كه ميتواند او را از خدايش  دور نمايد، بسيار به او نزديك است. زيرا سخن گفتن با او بمانند گفتگوي دو دوست است كه هردو با هم سخن را رهبري مي‌كنند. بنابراين وارون انديشه ما باختر نشينان، ميان آفريدگار و آفريده در آيين زرتشت، هيچگونه شكافي به چشم نميخورد.

در آيين زرتشت خدا دور از آدمي و برون از نيروي او و توانايي آگاهي او و دور از جهان هستي نيست. آفريده به سادگي اورا در ژرفناي زندگي روزانه خود مييابد و مي‌بيند.

هوشمندي و هوشياري و دانايي و فرزانگي زرتشت آن است كه از ‏آفريدگار،  چيزي شگفت آميز نساخته است تا آدمي  اورا از خرد دور ببيند و دسترسي به اورا با آه و ناله و زاري و لابه و يا با ستايشهاي زبونانه و نيايشهاي پستي آميز و همراه  خواري و سرسپردگي دريابد. همين كار خود شكوه والايي و خردمندي زردشت را نشان ميدهد.

پروفسور ميلز: پيام و سخن زرتشت از ارزشي شكوهمند و والا و دلنشين برخوردار است. خود او داراي آنچنان منشي نيرومند و نهادي توانا ورفتاري استوار بود كه توانست سخناني تا اين اندازه شيوا و گيرا و مردمي برزبان روان سازد و به دنباله آن شاه توانايي چون گشتاسب را به خود فريفته نمايد.

بارتولومه: نوآوري زرتشت كه بسيار ستايش آميز ميباشد، در آن استكه به جاي خدايان بيشماري كه يافت ميشد و دربرابر بت‌پرستي بت‌پرستان، يك آفريننده دانا يا اهورامزدا را جانشين كرد و از او خوبي و خوشي مردمان را درخواست نمود.

مارتين هوگ خاورشناس آلماني: آيين زرتشت، كيش يكتا پرستي است كه هيچ ديني ديگر از ديدگاه پاكي و آراستگي و مهر و راستي به پايه آن نمي رسد. اين دين به راستي ناب‌ترين و پاكترين دينهاست.

هومباخ: درگاتها اين سروده‌ي باشكوه زردشت، يك آفريدگار يافت ميشود كه اهورامزداي نيك خواه و خيرانديش است. آموزش هاي او برترين آموزشهاي نيك و برجسته درراه يك زندگي پاك و آراسته و درست و شايسته است كه بازده‌هاي درخشان آن نيك آشكار ميباشد.

اورا ميتوان يك استاد مهر و پاكدلي خواند  كه جز درراه راستي و درستي گام ننهاد و از اهورامزدا جز خوشبختي مردمان روي زمين را نخواست.

گوته: دانشمند بلند آوازه آلماني، سخت فريفته گفتار و سروده‌هاي زرتشت بود و اورا مردي بسيار بزرگ و نوشته‌هايش را شكوهمند بازنمود كرده است. گوته، زرتشت را خردمندي به شمار ميآورد كه جهان خرد كمتر همانند اورا به خود ديده است. او در همه جا از كسي نام مي‌برد كه هماره درانديشه خوشبختي و آسايش مردم بوده است و جز راستي و پاكدلي سخن نگفته است.

نيبرگ: زردشت بي گمان بالاتر و برتر ازيك پيمبر بوده كه چنين سخنان شكوهمند و برجسته‌اي را برزبان روان كرده و با خردمندي وبينش گسترده، آموزش مهرورزي وبرادري و دوستي داده وبرنهاد راستي ودرستي تكيه نموده و آنهارا راهنماي مردمان نموده است.

ميله فرانسوي: زرتشت هم در راه پالايش انديشه آدمي و هم سازندگي جهاني كه در آن زيست مي‌كند،گام برداشت . او هم با قرباني كردن چهارپايان به پيكار برخاست و آنرا كاري ناشايست و ناپسند به شمار آورد وبا توانگران و گروه سرمايه دار جنگيد و در راه آزادي نيروها و آدميان تلاش كرد.

او بزرگتر از آن است كه بتوان درباره اش به گفتگو نشست.

رودلف: با آنكه زرتشت از گروه توانگران و برجستگان بوده ولي با اين رو هيچ‌گاه از هواداري تنگدستان و مردمان نيازمند و هم چنين كشاورزان و رمه‌داران دست نكشيد و پشتيبان سرسخت آنان بود. سخن او دلنشين و سرشار از راه  و روش مردمي است.

توماس هايد: اين نويسنده بزرگ انگليسي درباره زرتشت مي گويد: كه در آن منش او را سخت مي‌ستايد و اورا انديشمندي بزرگ به شمار ميآورد. او مينويسد كه خداوند زرتشت را براي مردم ايران برگزيد، زيرا ايرانيان از يك آگاهي بزرگي درباره خداوند برخوردار بودند. اين مردم با خرد، سزاوار مرد خردمندي چون زردشت بودند.

مولتون: پيام زرتشت، چيزي جز آواي برادري، برابري و مردمي و آزادي نبود. او يك آموزگار ارزنده‌اي بود كه جز به آموزش مردمي نمي انديشيد. اين فرزانگي و خرد به آشكارايي در همه سروده هاي ارزشمند او به چشم ميخورد.

زردشت ميكوشيد آدميان را به راه راست رهبري نمايد و راه راست جويان را به شنيدن پيام بزرگش آشنا و دلبسته نمايد و نشان دهد كه پيروي از آن زندگي جاويد را فراهم ميآورد.

زرتشت چون ديگران راه و روش و رسم آيين افسونگري و جادوگري وبيهوده‌گويي براي فريب مردم را نداشت وخودرا پيشواي ديني نمي‌دانست كه با جهان ناشناخته در پيوند است . همه آوا و پيام او، آواي مردمي و آزادي و راستي بود كه درديگر آيينها چندان به چشم نمي‌خورد.

التهيم: سروده‌هايي به اين ژرفنايي واستادي و با رواني بي‌همانند دراين دوران تنها از كساني برميآيد كه نيك پرورش يافته باشند و از خانوادة‌ نژاده‌اي باشند كه از آموزش و پرورش نيك برخوردار باشند. سرودهاي زرتشت از يك مايه بنيادين بينشمندي و ادبي كم مانند بهره‌ور است  كه با دوران هند و اروپايي پيوندي ناگسستني دارند. بي پروا ميتوان گفت كه درونمايه گاتها از يك گفتار جهان برين برخوردار است كه به انديشه اين مرد بزرگ رخنه كرده و درآن جاي گرفته است. زرتشت انديشمندي يكتا و بي‌همتا و درشناسايي و روشن‌نگري بسيار برجسته و والا بود. از اين رو پيشواي بي چون وچراي كساني شد كه با ژرف‌بيني و ژرف نگري به جهان نگريستند و پايه‌گزار بينشمندي شدند.

ولتر: اين نويسنده سرشناس و بلند آوازه فرانسوي درنيمه سده هيجدهم به ستايش زرتشت پرداخت و نوشت كه او مردي والا و آزاده بود كه سده‌ها پيش از «مسيح» به ساختن انديشه‌ها و سازگار كردن مردم با هم و استوار نمودن پيوندهاي مردمي دست زد. او انديشمندي راستگو، راست‌كردار و پاكدل بودكه جز به نيكي و خوشبختي مردمان نمي‌انديشيد و جز به راه راست رهبري نميكرد. او هيچ‌گاه براي سودجويي گام برنمي‌داشت  و هماره از يزدان خود راه خوشبختي و پاكي و نيكخواهي را براي مردمان و براي گمراهان درخواست ميكرد. ژرف بيني و روشن‌نگري او از لابه لاي همه سروده‌هايش بخوبي آشكار شد. او مردي بسيار بزرگ بود بايد گفت بسيار بزرگتر از آنچه كه شايد ما بينديشيم.

لومل: انديشه زرتشت از يك فلسفه والاي نيك كنشي و نيك سرشتي برخوردار است تا ديني. گاتها از آنچنان ژرفي انديشه‌اي توانا و از هنر ستايش‌آميز شيوايي و رواني و رسايي سخن برخوردارند كه نميتوان با هيچ چيز ديگر همانند و برابر كرد و به سنجيدن پرداخت. زرتشت از يك پرورش بنيادين نيك‌كنشي بهره ور بود كه در سروده‌هاي دلنشين به خوبي به چشم مي‌خورد. از اين رو اورا بالاتر و والاتر از همه ديگران نشان ميدهد.

زردشت يكتاپرستي فرازمند و بلند پايه بودكه ارزش فراوان به رمه و گله ميگذاشت و از ته دل آنها را دوست ميداشت. از اين رو هيچگاه نميخواست كه آنها را براي خدايي كه نياز ندارد قرباني كنند. او با سرسختي با آيين قرباني كردن، دشمني مي‌ورزيد و نبرد ميكرد.

مزدا درسخن زردشت در چم دانا مي‌باشد ومزداپرستي درچشم ستايش دانايي و خرد است. او درست كردن خدارا به گونه آدميان در انديشه ها از ميان برداشت. درسخن او شكوه آ‏فريدگار هماره با ژرف‌ترين شيوه آشكار است. او هيچگاه با آه و ناله و زاري و لابه با اهورا مزدا به سخن ننشسته است و خود را خوار و پست و بيچاره نشان نداده است. درآيين زردشت، پاكي و پارسايي وباور براي خودنمايي فريب  نيست. هركس بايد منش و كردار نيك و شايسته داشته باشد و آنها را نشان دهد. هركس بايد درخود دگرگوني بنيادين پديدآورد تا روان پاك و كردار نيك خودرا بتواند پيشكش اهورامزدا نمايد.

هرچند آئين اوستا يكي از چار ديني است كه در قرآن برسميت شناخته شده است و پيروان آين چهار آئين درممالك اسلامي مي بايست امنيت داشته باشند، اما بخشي از فقها و روحانيون همواره در طول تاريخ انسانهاي آزاده و فرهيخته بسياري را بجرم كفر و الحاد و ارتداد بقتل رسانده‌اند! حتي بزرگ مرداني چون « حافظ رند شيراز» كه كافر نبوده بلكه متدين بوده است به آئين اوستا و خداشناس بوده است وخداترس! نيز شامل اين گونه اتهامات شده است  و چون شهدا و فرهيختگان بسيار ديگري در تاريخ پر افتخار ايران، عين القضاه، سهروردي، ابن مقفع و در پي حكم قوه قضائيه برهبري روحانيون اسلامي به قتل رسيده اند.
پس از اسلام هرچند پس از دو قرن مقاومت آئين اوستا به آنسوي درياي مازندران و هند رانده شد، اما فرهيختگان و انديشمندان بزرگي بودند كه با حفظ ظاهر شعائر اسلام، دردرون و در سخن و كلام و چكامه‌سرايي پيرو اوستا بوند و بسياري از اين مهربان ياران جان خودرا در راه انديشه خود نهادند، از كسانيكه مبارزه مسلحانه عليه تازيان را دنبال كردند چون ابومسلم خراساني و بابك خرم‌دين تا درياي فرهيختگاني چون شعوبيه، اخوان الصفا، عين القضات، سهروردي، حافظ و خيام و مولوي همه از پيروان اوستا بودند.

دقيقي پيرو اوستا بودو جان خود را در اين راه داد!
چو يك چند گاهي برآمد بر اين
درختي پديد آمد اندر زمين
از ايوان گشتاسب تا پيش كاخ
درختي گشن بيخ و بسيار شاخ
همه برگ او پند و بارش خرد
كسي كه چنان برخورد كي ‘مرُد؟
خجسته پي و نام او زردهشت
كه اهريمن بدكنش را بكشت
دقيقي به محض اينكه شروع به سرودن شاهنامه مي‌كند مورد قهر و دشمني فقها قرار ميگيرد و درجواني كشته ميشود.
فردوسي درباره دقيقي مي‌سرايد:
جواني بيامد گشاده زبان
سخنگوي و خوش طبع و روشن روان
به نظم آرم اين نامه را گفت من
از او شادمان شد دل انجمن
يكايك از وبخت برگشته شد
بدست يكي بنده بركشته شد


و اما فردوسي اين حماسه سراي بزرگ ايراني با آفريدن شاهنامه، آئين اوستا و انسانهاي كهن آنرا كه در طول هجوم و تازشهاي بيگانگان به سرزمين ما تقريباُ نابوده شده بود را زنده كرد.
چنانچه پيش از اين نوشتيم اوستا 120 جلد كتاب بود كه بر اثر تازشهاي ممتد بيگانگان نابوده شده بود. دقيقي و فردوسي با دسترسي داشتن به بخشي از اوستا كه افسانه‌هاي كهن آريايي بود، توانستند شاهنامه را براي تاريخ و بشريت به ارمغان بياورند.
اوستاي كهن بخش هاي بسياري داشته است:

·         نيايشها
·          افسانه‌هاي شهرياري
·         آموزشهاي تاريخي
·         آئين‌هاي زندگي
·         آئين‌هاي جهانداري
·         سروده‌هاي اهورايي
·         جشنهاي ايراني
·     فلسفه هستي، كه فردوسي بخشي از آن را به نظم درآورده است. زيرا كه وي نيز باور به اوستا داشت و اسلام دين ظاهري اوبود. مثل تمامي فرهيختگان ديگري كه دراينجا به چند تن از آنها اشاره خواهيم كرد.
زچهره بشدشرم و آئين مهـر همي گرز بباريدگفتي سپهـر
همي بود سي سال خورشيدرا بدينسان پرستيد بايد خداي
يكي مهر زرين بياراستنـــد    پرستنده تاجور خواستنـــد
جز ازرسم و آئين نوروز ومهر          از اسپان و ز بنده خوب چهر

 

ناصر خسرو فرهيخته بزرگ ايراني نيز خيلي زود از تفكرات تازي جدا شد و مبلغ انديشه خردگرايي و روشنايي و اوستايي شد:
گفتند كه موضوع شريعت نه به عقل است


زيراكه به شمشير شد اسلام مقرر

ايزد چو بخواهد بگشايد در رحمت
دشواري آسان شود و صعب ميسر

از شاه زي فقيه چنان بود رفتنم
كز بيم مور در دهن اژدها شدم








 
 
 
 
سياوش اوستا در مردادماه سال 6979 آريايي ميترايي در دامان بانو زهرا ميرزايي و در آغوش عباس عباسي در محل نوغان مشهد چشم به جهان گشوده است.
 در 16 سالگي رئيس سازمان دانش آموزان حزب مردم به دبير كلي ناصر عامري بوده است.
 در 17 سالگي نخستين كتابش «مسخره‌هاي شهر ما» منتشر شده است.
 وي شاگرد (تاريخ و فلسفه) استاد محمدتقي شريعتي و شيخ علي تهراني و در دو سال   نخـست انقلاب ، مشاور اين دو در امـور سيـاسـي بـوده اسـت ...    وي در 24 سـالگي  مجـبور به تـرك ميـهن ميشود و مدتي در لبنان و سوريه تحصيل نموده و پس از آن مقيـم پاريس ميشود.                                                                           
وي در فرانسه پايه‌گذار خدمات تبليغات با كامپيوتر و كافي‌نت مي‌باشد.




    شخصيتهاي فرانسوي بسياري نيز از سناتور، وزير و غيره ميهمان برنامه‌هاي راديويي سياوش اوستا بوده‌اند: سناتور هانري كاياوه پدر خردگرايي فرانسه، ژنرال هانري پاريس مشاور رئيس جمهوري فرانسه، پير ماريون رئيس سازمان اطلاعات و ضد جاسوسي فرانسه، فرانسواز اوستاليه وزير آموزش و پرورش فرانسه، رولان دوما وزير امور خارجه فرانسه، دانيل ژلن هنر پيشه، ژوزه بووه رئيس سنديكاي كشاورزان فرانسه و ...

در چندين مرحله سياوش اوستا زير پوشش حفاظتی نيروهای ويژه فرانسوی بوده است که بين سه تا چهار افسر کماندو با يک اتوموبيل ضدگلوله در اختيار وی بوده است.
اما هر بار سياوش اوستا از رهبران فرانسوی خواسته است تا بجای محافظ گماردن برای آزادگان از تروريستها بخواهند تا عملياتشان را در غرب متوقف کنند تا اينکه در سال ۱۹۹۷ در پی پيشنهاد سياوش اوستا به رهبران اروپا دولت محمد خاتمی با امضای پيمان نامه ها ئی متعهد شد تا از ورود تروريستها به غرب جلوگيری کند و در پی افشا گريهای ريشه ای سياوش اوستا حتی رئيس جمهور ايران تا آنجا پيش رفت که رسما اعلام نمود که وزارت اطلاعات ايران ايرانيان را به قتل ميرساند.

سیاوش اوستا تا چهل سالگی با نام شناسنامه ای حسن عباسی شهرت داشت اما در پی جعل یک شخصیت امنیتی از سوی جمهوری اسلامی ایران و دکتر حسن عباسی خواندن او که نام اصلیش یدالله قزوینی بوده و از فرماندهان سپاه پاسداران و استاد دانشگاه امام حسین و آموزش دهنده ی حزب الله لبنان (بر اساس اعترافات خودش که در یو توب موجود است) و مشاور سید علی خامنه ای و ازتئوریسنهای نظام بوده است سیاوش اوستا  این نام را برای خودش برگزید بویژه از سال ۱۹۹۵ با نوشتن کتاب خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد که در آن کتاب اهورامزدا را در خواب می بیند و همو وی را بجای حسن و یا دیوید عباسی  سیاوش اوستا میخواند۰
شایان یاد آوریست که کتاب  خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد و برنامه های رادیو و تلویزیونی سیاوش اوستا تاثیر بزرگی در گسترش خداشناسی درست و خردگرائی آریائی در افکار و اندیشه های انسانهای مختلفی گذاشت این تاثیر خواسته و یا نا خواسته در آثار بسیارانی از شعر و کتاب و برنامه رادیو تلویزیونی تا به امروز مشهود است۰





شایان یاد آوریست که کتاب  خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد و برنامه های رادیو و تلویزیونی سیاوش اوستا تاثیر بزرگی در گسترش خداشناسی درست و خردگرائی آریائی در افکار و اندیشه های انسانهای مختلفی گذاشت این تاثیر خواسته و یا نا خواسته در آثار بسیارانی از شعر و کتاب و برنامه رادیو تلویزیونی تا به امروز مشهود است۰
Acheter En livre papier: 20 Pour chaque livre, livraison compris
David ABBASI Politicologue, Islamologue, Historien, Ecrivain, Auteur de +120 ouvrages et 5000 Articles et + 3000 Heures d'émissions Radio Télévise . David ABBASI, rénovateur et inventeur des idées pour une laïcité mondiale et la spiritualité individuelle. Il est à l’origine de l’utilisation du mot « Islam Politique » depuis 1980 …commander ses livres:
http://abbasi.fr
سفارش کتابهای سیاوش اوستا
http://awesta.org
From Wikipesia:
David Abbasi, also known as Siyavash Awesta, is a Persian-French writerjournalist, and Islamologist. He lives in Paris,[1] and was born to Zahra Mirzai (mother) and Sheikh Abbas Abbasi (father).

Career

He has written more than 100 books and 2,000 articles. Animator of the radio “Ici et Maintenant”[2] since 1986, and has experienced more than 7000 hours of emissions and interviewed several international personalities like Jacques ChiracLaurent FabiusDaniel GélinHenri CaillavetJosé BovéMehdi BazarganCastroPierre HenryPierre MarionAri Ben MenasheEli BarnaviEnrico Macias, Général Paris, and Jean Pierre RaffarinFrançois Lebel.[3] Founder of Mehr television since the year 2000, the emissions diffused by satellite, Telestar 12 & 4 in the whole world and approximately 500 emissions available on the internet.[4][5] Since 1990, he invented the mitraic diary which he publishes each year and we are in year 7029 is the year 2007.[6] He has also written three books on this subject in multiple languages.[7][8][9] He organized and produced more than 200 artistic programs, plays and festivals varied on the Eiffel Tower, Bois de Boulogne, Palais des congrès of Versailles, Théâtre de Paris, Casino de Paris, Theatre ADYAR, and Auditorium of Châtelet in the presence of several thousands of people.[10]

Awards

  • “ Arts Sciences Lettres ”[11]- Gold Plate
  • “Grand Prix Humanitaire de France”[12] – Gold Medal
  • “Mérite et Dévouement Français”[13]
Several international personalities wrote articles in his favor[14] especially senator Henri Caillavet (father of the French modern laicity), who made a foreword in the book entitled “Women and Wars in Political Islam”.[15]
From Wikipesia:
David Abbasi, also known as Siyavash Awesta, is a Persian-French writerjournalist, and Islamologist. He lives in Paris,[1] and was born to Zahra Mirzai (mother) and Sheikh Abbas Abbasi (father).

Career

He has written more than 100 books and 2,000 articles. Animator of the radio “Ici et Maintenant”[2] since 1986, and has experienced more than 7000 hours of emissions and interviewed several international personalities like Jacques ChiracLaurent FabiusDaniel GélinHenri CaillavetJosé BovéMehdi BazarganCastroPierre HenryPierre MarionAri Ben MenasheEli BarnaviEnrico Macias, Général Paris, and Jean Pierre RaffarinFrançois Lebel.[3] Founder of Mehr television since the year 2000, the emissions diffused by satellite, Telestar 12 & 4 in the whole world and approximately 500 emissions available on the internet.[4][5] Since 1990, he invented the mitraic diary which he publishes each year and we are in year 7029 is the year 2007.[6] He has also written three books on this subject in multiple languages.[7][8][9] He organized and produced more than 200 artistic programs, plays and festivals varied on the Eiffel Tower, Bois de Boulogne, Palais des congrès of Versailles, Théâtre de Paris, Casino de Paris, Theatre ADYAR, and Auditorium of Châtelet in the presence of several thousands of people.[10]

Awards

  • “ Arts Sciences Lettres ”[11]- Gold Plate
  • “Grand Prix Humanitaire de France”[12] – Gold Medal
  • “Mérite et Dévouement Français”[13]
Several international personalities wrote articles in his favor[14] especially senator Henri Caillavet (father of the French modern laicity), who made a foreword in the book entitled “Women and Wars in Political Islam”.

سیاوش اوستا 
Mr David ABBASI depuis 30 ans grâce a ses écrits et ses émission radio télévise en Français et en Persane a éclairer le monde et a obtenue plusieurs encouragements de la parte de 4 Président de la république Français, et beaucoup distinctions David ABBASI est inventeur de mot islam politique et c'est lui qui a écrit et proposer l'Islam de France depuis premier ministre Lionel Jospin jusqu'au président Sarkozy et Président Holland . Fervent opposant aux régimes islamistes depuis1979, David Abbasi est aujourd’hui un éminent écrivain, historien, islamologue et journaliste Franco-Perse Installé à Paris depuis 1982, il est l’auteur d’un grand nombre d’articles et d’ouvrages sur l’actualité, l’histoire et la culture .. David Abbasi est un spécialiste du Moyen -Orient et Proche Orient.... Adresse: David ABBASI 66 av des CHAMPS ELYSEES 75008 Paris France tel: 01 45 63 02 63 & 06 87 81 61 44 - Abbasi.Fr

گزارش ویدیویی دیدار گفتگو و امضای کتاب با سیاوش اوستا در فرهنگسرای شرکت کتاب لس آنجلس سوم اسپند ماه 7077 آریایی شنبه 22 فوریه 2014 ساعت 17

 En ARABE سیاوش اوستا  على الإنترنت بآلعربیه
گزارشی از زندگی سیاوش اوستا العربیه
بمب اتم ملاها کدام است؟ و قاسم سلیمانی و فیلق القدس سپاه قدس
خامنه ای و انتخابات
آیا کامران دانشجو مسیحی شده است؟

0 commentaires:

Enregistrer un commentaire

Abonnement Publier les commentaires [Atom]

<< Accueil