mardi 11 novembre 2014

نوشته سیاوش اوستا - همه مأمور رژيم هستند حتى كارتر و اوباما!!! براى شناخت هر رژيمى نخست بايد سازمان امنيت آن را شناخت. با تفرقه افكنى بيشتر حكومت مى كنى! مخالف شناسى مخالفان از طريق مخالفان پرخاشگر بى خرد!! استفاده سكس در سازمان هاى ضدجاسوسى و اطلاعات امنيتى! بهترين خدمت توسط عشاق پر احساس ناآگاه از خدمت به سرویس جاسوسی

نوشته سیاوش اوستا  - همه مأمور رژيم هستند حتى كارتر و اوباما!!! براى شناخت هر رژيمى نخست بايد سازمان امنيت آن را شناخت. با تفرقه افكنى بيشتر حكومت مى كنى! مخالف شناسى مخالفان از طريق مخالفان پرخاشگر بى خرد!! استفاده سكس در سازمان هاى ضدجاسوسى و اطلاعات امنيتى! بهترين خدمت توسط عشاق پر 
احساس  ناآگاه از خدمت به سرویس جاسوسی
آموزشهای اطلاعاتی و امنیتی

David ABBASI Politicologue, Islamologue, Historien, Ecrivain, Spécialiste du Monde Musulman 
Auteur de +120 ouvrages et 5000 Articles et + 3000 Heures d'émissions Radio Télévise . David ABBASI, est aussi Président de l’institut Awesta, PersianCnn , Zoroastriens du Monde 
Rénovateur et inventeur des idées pour une laïcité mondiale et la spiritualité individuelle. Il est à l’origine de l’utilisation du mot «Islam Politique» depuis 1980 … 

David ABBASI  Écrivain, Historien Franco-Perse (Son Nom en Persane Siyavash AWESTA) سیاوش اوستا     

Envoyez vos invitations pour interventions radio télévisée ou conférences ou colloques: david@abbasi.fr

La chaine international de la télévision Alarabya a déjà diffuser un repartage  de 1 heur sur David ABBASI, a annoncer que Plusieurs menace et complot contre David ABBASI écrivain Laïc a été joué . Mr David ABBASI depuis 35 ans grâce a ses écrits et ses émission radio télévise en Français et en Persane a éclairer le monde et a obtenue plusieurs encouragements de la parte de 4 Président de la république français, et beaucoup distinctions …David ABBASI est inventeur de mot islam politique et c'est lui qui a écrit et proposer l'Islam de France    Regardez les dernières émission télévisé de Mr David ABBASI

Tel: 00 331 45 63 02 63 + 336 87 81 61 44 -Adresse: David Abbasi 66 CHAMPS ELYSEES 75008 Paris France

براى شناخت هر رژيمى نخست بايد سازمان امنيت آن را شناخت.
همه مأمور رژيم هستند حتى كارتر و اوباما!!!

در زمان پادشاهى آريامهر طنزى متداول شده بود كه مى گفتند طرف از جهان رفته بود و شب اول نكير و منكر آمده بودند و از مرده مى پرسيدند خداى تو كيست؟ مى گفت: آريامهر، دين تو چيست؟ مى گفت آريامهر، پيامبر تو كيست؟ پاسخ مى داد آريامهر، نكير و منكر كلافه شده بودند و برمى گردند به آسمان نزد خداوند و مى گويند خدايا كسى آمده كه با همه فرق دارد هر چه مى پرسيم جواب مى دهد «آريامهر».
خود خدا در قبر آن مرده حاضر مى شود و از او مى پرسد: خداى تو كيست؟ پاسخ مى دهد: خوب مسلم است تو هستى پروردگار بزرگ جهان. دين و پيامبر تو چيست و كيست؟ و او پاسخ مى دهد همانى كه تو فرستاده اى! خداوند مى پرسد پس چرا اين مأموران ما را اذيت كردى و همه را «آريامهر» پاسخ دادى؟!
مرده مى گويد خداوندبزرگ ترسيدم كه اين دو ساواكى باشند و اگر جز آريامهر جواب دهم مرا عذاب دهند!
حالا هم از روزى كه خمينى به ملت ۳۵ ميليونى ايران گفت شما همه بايد مأمور اطلاعات و امنيت باشيد، خود رژيم پس از آن همه قتل و كشتارها همه را بخواهى نخواهى به گونه اى در جهان وانمود كرده است كه اطلاعاتى و مأمور جمهورى اسلامى هستند.

اين مسئله براى هيچ شخص و گروهى هم استثناء ندارد هر چند ۹۹ درصد اين ادعاها كذب و نادرست بوده است اما از همان فرداى انقلاب و آغاز اعدام ها اين مسئله مطرح شد كه در پى همكارى برخى از شخصيت هاى بالاى وابسته به گروه هاى مقتدر سياسى اين ادعا كه فلانى با جمهورى اسلامى است را تشديد كرده و اين تفكر را تقويت كردند.
رهبران بزرگ حزب توده بسان بسيارى از شخصيت هاى تاريخى و سياسى چون طاهر احمدزاده، پدر و مادر مسعود رجوى و... را به جلو دوربين ها آورده و همگى رژيم اسلامى را ستودند.
بعد هم از همان روز تا به امروز براى كسانى كه از كشور خارج شده اند مرتب سند و حرف و اعلاميه منتشر مى كنند كه اينها با جمهورى اسلامى كار مى كنند و افتضاح اين شايعات تا بدانجا رسيده است كه حتى سعيد امامى مدعى مى شود كه در سازمان مجاهدين خلق هم نفوذ كرده اند و وزير اطلاعات سابق مى گويد كه در پستوى خانه هاى شهبانوى عزيز و شاهزاده رضا پهلوى هم نفوذ كرده اند حال از انسان هاى عادى و روشنفكران و مسئولان جريانات سياسى و رسانه اى كه بگذريم مى گويند كه برخى از رئيس جمهورها و وزراى به ويژه خارجى غرب نيز براى جمهورى اسلامى كار مى كنند كه در همين راستا كليپ هائى عليه ژاك شيراك و استراد و ديگران منتشر شده است و سخن آخر اين كه مى گويند آقاى باراك اوباما هم پيروزى خود را مرهون ملاهاى ايران است. يعنى جريان تبليغاتى جمهورى اسلامى حتى فراتر از آريامهرگويئ آن مرده شده است. زيرا آن فرد پس از مرگ آريامهر را همه جا مى ديد و اينها در هنگام حيات حال از شايعاتى كه براى كسانى كه همه تلاششان در ضديت با اسلام سياسى و اسلام محمدى بود و به دست همين رژيم كشته شدند مى گذريم زيرا كه امروز نيز هر جريان و رسانه اى كه پديد مى آيد اگر هوادار پادشاهى باشد يا دموكراسى و جمهورى و يا رقص و آوازى باشد و يا بزن و بكوبى خلاصه همه را مى گويند كه وابسته به ملاها مى باشد.
البته رندى ها و توطئه هاى پيدا و پنهان اين رژيم طى سه دهه گذشته انتشار اين شايعات را تقويت كرده است به گونه اى كه مثلاً هرگاه انتخاباتى در ايران در جريان است به ناگاه نيروهاى آزاديبخش مثل قارچ سر از زير خاك بيرون آورده و مدعى آزادى ايران مى شوند و همزمان ملت ايران كه چشم به راه چنين تحولى است خوشحال و خندان گشته و تعداد اندكى فاكس، تلفن و پيام به سوى اين رهبران روانه مى كنند كه رژيم اسلامى حاكم بر ايران هر بار نسبت به تماس هاى داخل به خارج بررسى و پژوهش مى كند، از ميان ۲۰ نفر يك نفر را كه نسبت به ديگران حساس تر ترجيح بدهد را بازداشت و شكنجه نموده تا زهرچشمى به ديگران نشان بدهد و خر مراد خود را چند روز ديگر بدواند و تاكنون هرگز ازتعداد و مشخصات اين بازداشت شدگان كسى خبرى و پيامى به مردم نداده است. يعنى برخى از رسانه ها تا جاى تحريك مردم پيش مى روند و آنگاه كه كسانى بازداشت مى شوند ديگر خبرى از آنها منتشر كه نمى شود بماند كه آنها را مأموران رژيم مى خوانند.

اين همه هرج و مرج در ميان رسانه ها و گروه هاى سياسى موجب شده است تا با عدم شناخت درست ما از محتواى اصلى رژيم به بقاى آن خواسته و يا ناخواسته كمك كنيم و تقويت شايعات مأمور بودن فلانى و فلانى تاكنون فقط و فقط به خود رژيم كمك كرده است و بس و افسانه اين جار و جنجال طى اين سى سال آنچنان غيرقابل تصور بوده است كه هنوز كه هنوز است جيمى كارتر و ژيسكاردستن و رونالد ريگان و.... را هم مأموران جمهورى اسلامى مى دانند.

ملاها هر شب مى خوانند و مى خندند و مى رقصند با داشتن چنين اپوزيسيون ها و مخالفان در خارج از كشور.

براى شناخت هر رژيمى نخست بايد سازمان امنيت آن را شناخت.


تمامى سرويس هاى جاسوسى و ضد جاسوسى دنيا بر اين انديشه پايور و متحد هستند كه: آن كس كه نداند براى چه سرويسى كار مى كند و آن كس كه براى سرويس ندانسته كار كند و مزد و حقوق و پاداشى مستقيم نگيرد، به مراتب خدماتش بهتر خواهد بود. نسبت به كسانى كه شناسائى شده اند و حقوق رسمى مى گيرند.

بهترين خدمت توسط عشاق پر احساس
 ناآگاه از خدمت به سرویس جاسوسی

اينگونه استفاده از مردم براساس روانشناسى فرد و آنچه در پيرامون او قرار دارد به كار گرفته مى شود.

 کلا ماموران و خدمتگذاران سرویسهای جاسوسی را میتوان به سه دسته تقسیم کرد

نخست کسانيکه بطور رسمی اسخدام شده و با دريافت حقوق کار ميکنند

دوم کسانی هستند که بعنوان مشاور و خبرچين و متخصص بدون برخوردار بودن از بولتن حقوقی و ثبت نام رسمی کار ميکنند

و سوم کسانی هستند که خدمات بزرگی به سرویسهای جاسوسی ميکنند بدون دريافت مزد و حتی بدون اطلاع و آگاهی خودشان يعنی اين نوع افراد بدون اينکه خودشان بدانند بهترين و بزرگترين خدمت را به سرویسهای جاسوسی ميکنند و اين گونه خدمات بمراتب نسبت به تلاشهای دو گروه رسمی ديگر کارساز تر ميباشد

با شناخت کامل روانی خانوادگی اجتماعی انديشه ای  و سياسی از اين افراد توسط نزديکان و يا دوستان و فاميل از افراد استفاده های فراوانی ميشود حتی در انجام عمليات خرابکاری و تروريستی نيز برای رد پا نگذاشتن از اين نوع افراد غير رسمی بهره برده ميشود
مثلا کينه ای کاذب و دشمنی لحظه ای کسی با کسی ديگر را آفريده و در پی تحريک فرد مثلا فلان رجل سياسی بدست يک آدم روانی کشته ميشود يا برای از بين بردن سادات يک گروه کاذب متعصب ساخته ميشود و عمليات انجام ميشود بدون اينکه گروه مذکور بداند و بفهمد که با چه بودجه ای و برای چه هدف و با برنامه ريزی چه سرویس جاسوسی شکل گرفته است

همين نوع بهره وری از افراد و شخصيتهای پر شور و احساس ملی ميهنی چپی راستی پادشاهی و غيره طی سی سال گذشته از سوی سرویسهای جاسوسی الله در رابطه با ايرانيان مهاجر بطور مرموز و حرفه ای و موثری در جهت خنثی کردن جنبشها و همبستگيهای کارساز بطور موفقی دنبال شده است

جمع آورى اطلاعات از هر كس و از هر چيز و در رابطه با هر مسئله اى كه فكرش را بكنيد مخزن اطلاعات يك سازمان را پر مى كند كه براساس مجموعه آن اطلاعات و آگاهى ها و با شناخت روحى و روانى افراد سرويس هاى اطلاعاتى مى  توانند كارهاى خود را به پيش ببرند.

سيستم اطلاعاتى نظام اسلامى حاكم بر ايران كه وارث سرويس اطلاعاتى پادشاه آريامهر بود و صحيح و سالم و دست نخورده توسط مقدم و فردوست به نظام جديد منتقل شد يادگارى بود از سيستم هاى اطلاعاتى پيشرفته غرب چون آمريكا و اروپا و موساد. پس از انقلاب و در پى نزديكى ملاهاى سرخ با اتحاد جماهير شوروى، چين، كوبا، كره، سوريه و ديگر كشورهاى ماركسيستى و چپ دنيا، روحانيون از كليت اين سرويس ها بهره بردند. بدين ترتيب سرويس اطلاعاتى كنونى جمهورى اسلامى يكى از قويترين سازمان هاى جاسوسى دنياست كه توانسته است به خوبى در نقاط مختلف جهان عمل كند.

اگر رژيم فشار و سركوب و قتل ملاها سى سال است كه برجاى مانده است مرهون همين سرويس اطلاعاتى پيچيده آن است، بسيارى از رهبران سازمان ها و احزاب و گروه ها را با هزارويك حيله و نيرنگ و فريب و روانشناسى فردى و گروهى در اختيار خود گرفته و بر همين اساس است كه وقتى آمريكا ايران را قلب تروريسم جهان مى خواند، به افغانستان حمله مى كند و طالبان دشمن سرسخت ملاها را از صحنه سياسى حذف مى كند.
آنگاه كه غرب و سرويس هاى اطلاعاتى زمينه حمله نظامى به ايران را تدارك مى بيند پيش از هجوم به ايران، آمريكا و انگليس به عراق حمله مى كنند و دشمن سرسخت و ديرينه ملاها، صدام حسين را به زير مى كشند و ميليون ها شيعه مريد سيدعلى خامنه اى قدرت را در عراق به دست مى گيرند. لبنان و فلسطين و شمال آفريقا و ديگر نقاط اين چنين.
اينها نه براى بها دادن به دشمن بلكه براى آگاهى يافتن و شناخت پيدا كردن از آن است. زيرا اگر كسى پديده اى را خوب نشناسد نمى تواند با آن مبارزه كند.
رژيم ملاها و سازمان اطلاعات و امنيت آن را تاكنون كمتر كسى به ويژه در خارج از كشور شناخته است و همين عدم شناخت موجب شده است كه تا به امروز ما نتوانيم كارى جدى انجام دهيم. زيرا اين رژيم با قدرت جاسوسى و ضدجاسوسى توانسته است حركت هاى بزرگ و كوچك را خنثى كند و همه ما گمان مى كنيم كه اين كارها و عمليات اتفاقى و گذرا روى داده است كه پوتين به ديدن على خامنه اى مى رود و وقتى از محل اقامت او بيرون مى آيد مى گويد من عيسى مسيح را مجسم ديدم. صداى هيچكس درنمى آيد و كلاً بسيارى اين خبر را مخابره هم نمى كنند.
آنگاه كه بخشى از غرب و به ويژه اسرائيل در صدد ساختن برنامه حمله به ايران هستند سازمان سيا رسماً اعلاميه مى دهد كه از سال ۲۰۰۳ ايران با اتم كارى نداشته است.
تلويزيون بى بى سى به زبان انگليسى برنامه اى را در شبكه جهانى خود پخش مى كند با عنوان ايران قدرت جهانى و از يكى از مأموران سيا به عنوان نويسنده و متخصص در امور ايران دعوت مى كند تا او هم صراحتاً بگويد كه ايران يك قدرت جهانى است.

آقاى Robert BAER مأمور برجسته سازمان سيا و نويسنده كتاب THE DEVIL WE KNOW در يك رپرتاژ ساخت بى بى سى از قدرت جهانى جمهورى اسلامى مى گويد.
همه اين مسائل را به كنارى بگذاريم و به نقش دلارهاى نفتى در انتخابات رياست جمهورى اروپا و به ويژه آمريكا بپردازيم، اين مسئله از دوران پادشاه فقيد تا به امروز بسيار حساب شده توسط ملاها پى گرفته شده است و از جريان گروگانگيرى آمريكائى ها تا به امروز مسئله ايران و دلارهاى سرزمين ما بى تأثير در انتخابات نبوده است.

ملاها كه تجربه تلخ جرالد فورد و جيمى كارتر را درباره پادشاه ايران داشتند كه شاه فقط به جرالد فورد كمك كرده بود، امروزه به هر دو جناح كمك مى كنند و حتى اگر جناح هاى ديگرى هم باشند به آن هم مى رسند تا بتوانند فرداى خود را رقم بزنند.
هر چند رژيم ملاها مدافع تشيع در جهان است اما در مذهب آنها نفوذ در جريان هاى سنى و وهابى تا جائى كه به پيشروى اهدافشان كمك كند كارى نيكو و پسنديده است.
براى شناخت هر كشور و قدرت و حكومتى، ابتدا بايد سازمان هاى جاسوسى و ضدجاسوسى آنها را شناخت و اين كارى است كه براى ايران ما به درستى انجام نشده است.
و ما هنوز كه هنوز است از بازى هاى پر پيچ و خم وزارت اطلاعات و ديگر سازمان هاى امنيتى اطلاعاتى رژيم اسلامى بى خبريم.

استفاده سكس در سازمان هاى ضدجاسوسى و اطلاعات امنيتى!


از زمان هاى دور و دراز تاريخ سرويس هاى اطلاعاتى و امنيتى و جاسوسى و ضد جاسوسى جهان از سكس براى كسب خبر و نفوذ در جريان ها و شخصيت هاى سياسى و احياناً زير فشار قرار دادن آنها بهره برده اند.

گفته مى شود كه در يكى دو قرن معاصر كا گ ب در استفاده از دختران زيبا و رعناى روسى و اروپاى شرقى در راه اميال و اهداف جاسوسى خود بهره ها برده است. كارآئى اين نوع عمليات آنچنان مورد توجه بوده است كه ديگر سازمان هاى اطلاعاتى جهان نيز از آن استفاده كرده و مى كنند.
-به دست آورى اطلاعات.

-در دست داشتن نقطه ضعف سكسى از فرد با فيلمبردارى و عكاسى.
-تحميل برخى از اهداف و برنامه هاى كوتاه و يا درازمدت امنيتى.
-براى زير فشار قرار دادن سوژه اهدافى است كه در فرستادن سكس به سوى فرد دنبال مى شود.
جمهورى اسلامى از روزهاى نخست استقرار خود در ايران از اين شيوه به طور جدى بهره برد. اين بهره ورى كه در ابتدا از كانال كميته هاى انقلاب اسلامى دنبال مى شد، پس از آن در وزارت اطلاعات نيز به طور جدى مورد بهره بردارى قرار گرفت به گونه اى كه زنان و دختران زيبا و خوشروئى كه از طيف هاى مختلف اجتماع بودند در چهارچوب اهداف اطلاعاتى در داخل و خارج از كشور به عشوه گرى و طنازى اطلاعاتى پرداخته و در مراحل بسيارى در نقش همسر و زنان وفادار درآمده ود ر جايگاه هاى مورد نظر چه شخصيت هاى ايرانى و چه غير ايرانى نفوذ كردند و....

در همين راستا جوانان خوش تيپ و زيرك نيز جهت نفوذ در جايگاه هاى حساس غير ايرانى، در كشورهاى پنج قاره جهان چه به عنوان دوست پسر و چه به عنوان همسر تا جائى كه توانستند و مى توانند و تا آنجا كه نياز جاسوسى و ضدجاسوسى ايجاب مى كند مشغول به كار شدند.
نمونه هاى بسيارى از اينگونه موارد در اختيار است اما شوربختانه چون امكان اخلال در زندگى خانوادگى افراد بسيارى وجود دارد، از طرح و شرح و بسط مشخص آن دور مى شويم.
*استفاده از دوستان و فاميل دور و نزديك نيز يكى از بهترين شيوه هاى مورد استفاده سازمان هاى امنيتى است به گونه اى كه در اينگونه موارد حتى آن كسى كه مورد استفاده جاسوسى و يا ضدجاسوسى قرار مى گيرد خود از اين كه در حال انجام خدمت است آگاهى ندارد و اين همان نوع خبرچينى و يا خبررسانى و يا خبريابى امنيتى است كه توسط كسانى به انجام مى رسد كه خود از ريشه كار و اين كه چه كس و سازمانى بهره نهائى را مى برد بى خبر هستند.
نظام اسلامى از روزهاى نخست قدرت گيرى خود از اين شيوه بهره برد به گونه اى كه حتى فرزندان را عليه پدر و مادر و اولياء را عليه فرزندان به ميدان كارزار آورد. چه پدر و مادرانى كه عليه فرزندان خود شهادت دادند و چه فرزندانى كه عليه خواست و انديشه و تفكر بزرگان خانواده خود عمل كردند.

*تفرقه افكنى آن هم با بهانه هاى واهى و پوچ در ميان ياران، خانواده ها و دوستان ديرين يكى ديگر از شگردهاى اطلاعاتى است كه اجازه نمى دهد حتى دو نفر با هم متحد و همراه و هم عقيده و همكار بشوند.

به مجرد اين كه پيوند مهر و يا دوستى دو نفر منجر به تشكيل يك هسته فكرى سياسى انديشه اى بشود، خيلى زود با هزار و يك برنامه و حيله و نيرنگ تلاش مى شود تا اين اتحاديه تفرقه و حتى جنگ و دعوا و جدال كشيده شود.
در اين شيوه عملياتى اطلاعاتى، از روانشناسى طرفين بهترين بهره گرفته مى شود و چون شخصيت هر فرد و نقاط ضعف و قدرت و حساسيت ها و دوستى و دشمنى ها نسبت به سوژه ها و موضوعات و شخصيت ها و تشكيلات و سازمان هاى مختلف در كامپيوترها و ذهن مأموران مشخص و معين است، با يك چشم بهم زدن و يكى دو تا تلفن اتحاد و همراهى دو يا سه يا پنج نفره از هم پاشيده مى شود و اين از هم پاشيدگى احياناً به جنگ و درگيرى و فحاشى نيز منجر مى شود كه براى مدتى نوعى سرگرمى نيز براى آنها دست و پا شده است.


مخالف شناسى مخالفان از طريق مخالفان پرخاشگر بى خرد!!


چند هفته و يا چند ماهى از انقلاب ۲۲بهمن نگذشته بود كه آقاى على خامنه اى در جمع گروهى از افراد مسلح كه نام كميته انقلاب را به خود داده بودند و بعدها به سپاه و نيروهاى انتظامى تبديل شدند در ساختمان حزب رستاخيزى كه اينك كميته انقلاب مشهد بود براى افراد مسلح سخنرانى مى كرد.
يكى از همكلاسى هاى سابق من در دبيرستان جليل نصيرزاده كه در ميان همان افراد مسلح مستمع آقاى خامنه اى بود برايم همان ۲۹ سال پيش روايت مى كرد كه خامنه اى گفته است بهوش باشيد و آماده زيرا براى حفاظت و بقاى انقلاب ما نيازمند تجربه هائى هستيم كه انجام اين تجربه ها موجب خواهد شد كه حتى ما كسانى را از ميان عزيزانمان، خانواده، آشنا و دوست، هم محلى و همشهرى، قربانى كنيم و از دست بدهيم. ما مى بايست جنبش ها و كودتاهائى را خودمان سازمان بدهيم براى «مخالف شناسى» مخالفان جمهورى اسلامى كه در نيروهاى مسلح و دواير دولتى فراوان هستند بدين رو هر از چندى با ساختن يك كودتا خواهيم توانست مخالفان جدى را شناسائى و سركوب كنيم. اين شيوه به طور جدى در سال هاى جنگ دنبال شد و تا جائى كه توانستند نيروهاى وفادار به نظام پادشاهى را دانه دانه در هر كجا يافته و از بين ببرند.
پس از جنگ روش كارى نظام اسلامى ديگرگون شد و اين بار رسانه هاى خارج تبديل به تريبون هاى تند و خشنى شدند عليه نظام اسلامى به گونه اى كه عاشق پيشه هاى ايران پر شكوه و يادگاران صوتى و سيمائى و نوشتارى دوران پادشاهى آريامهر شمشيرهاى خشن و تند پرخاشگوئى شدند، عليه نظام اسلامى و تحريك مردم براى تماس با اين افراد در خارج و به ويژه از پانزده سال پيش كه صداها و تصاوير توسط ماهواره به ايران مى رفت اين تلاش به طور جدى توسط سازمان هاى اطلاعاتى ملاها دنبال شد و همه سخنوران بزرگ و قهار و شورش آفرين ندانسته و نخواسته با دستمزدهاى بسيار كم چند صد و يا چند هزار دلارى به سيستم امنيتى نظام اسلامى كمك كرده و مى كنند تا هر از چندى با سر دادن فريادهائى هخاگونه مخالفان را از ميان دهها و يا صدها نفرى كه از داخل كشور با اينها پيوند برقرار مى كنند شناسائى و يكى دو سه نفرى كه به عنوان مخالف پتانسيل بالا و قوى اى در ايران دارند را بازداشت نموده و زير فشار و شكنجه و آزار و اذيت قرار دهند تا هم ديگران را بترسانند و هم اندك مخالفان شناسائى شده را از ميان ببرند و هم پرخاشگران بى خرد خارج را براى مدتى سرگرم و راضى از نبردشان كنند.

طى پانزده سال پيش صدها نفر در اين توطئه عاقلانه و عاملانه سازمان هاى اطلاعاتى ايران و جهالت فريادزنان و پرخاشگران خالى از خرد خارج از كشور بازداشت شده اند كه يا كسى هيچ نام و نشانى از آنها نمى داند و يا اگر تك و توكى شناسائى شده و سال ها و ماه ها را در سلول هاى جمعى و يا انفرادى نظام اسلامى گذرانده اند و هزار و يك بيمارى گرفته اند را متهم به همكارى با نظام مى كنند. يعنى سازمان هاى امنيتى نظام موفق شده اند كه تاكنون:
۱-با چند تا تريبون و دوربين پرخاشگران نظام اسلامى را سرگرم كرده و آنها را سركار بگذارند.
۲-هر از چندى توسط همين پرخاشگران مخالفان داخل را شناسائى كرده و در ميان آنها افراد حساس و جدى را بازداشت كنند.

۳-همين پرخاشگران كه تحريك كننده عملياتى داخل كشورى ها هستند به محض بازداشت تماس هايشان در داخل، خدمت پايانى را به آنها كرده و آنها را همكاران رژيم مى نامند.
اين بازى از داريوش فروهر تا محمدى ها ادامه داشت و مى گفتند اينها چگونه شهامت مى كنند كه از داخل و يا از درون زندان اين حرف ها را مى زنند. بعد اگر كسى كشته مى شد بت مى شد اما اگر در زندان مى ماند مارك رژيم همچنان بر پشت و روى آنها باقى مى ماند.
همين ترور شخصيت در هنگامه هائى كه ترور جانى ممكن نيست از سوى دايناسورهاى مقيم خارج به راحتى آب خوردن به مبارزان جدى ارمغان داده مى شود.
كافى است طرف با يك ريشو در خيابانى يا كافه و رستورانى حرفى زده باشد و يا در ميان حرف ها و يا نوشته ها و مقالاتش سخنى از جانبازى و يا جنگ رفته ها گفته باشد و يا اين كه در هواپيما و يا اتوبوس كنار دست كسى نشسته باشد. فوراً اسلحه لفظى ترور وارد عمل مى شود از همه مهمتر اگر كسى اسم خمينى يا خامنه اى و رفسنجانى را بدون چند پسوند و پيشوند تند و خشن و فحاشى بياورد و يا گناه از همه بدتر آن كه آقائى به نام آنها اضافه كند، طرف صد درصد نوكر جمهورى اسلامى است. حال اين كه كليه رسانه هاى رسمى پارسى زبان جهان از اسرائيل و آمريكا و بى بى سى و غيره نه تنها آقا و خانم به رهبران و مسئولان رژيم مى گويند و كك كسى هم نمى گزد كه آنها القاب آيت الله را به همراه العظمى و حجت الاسلام را به همراه والمسلمين را هم مى گويند و مى نويسند اما اگر عليرضا ميبدى بگويد آقاى خامنه اى گناه كبيره مرتكب شده و دهها پيام و تلفن نقد و فحش و ديگر روانه او مى شود.
اين ترور شخصيت هاى افراطى و مضحك به گونه اى كار خود را در خارج به خوبى انجام داده است كه اگر خدا هم بيايد روى زمين و كت و شلوار بپوشد و كراوات هم بزند باز همه مى گويند همان قصه آريامهر را اما به گونه اى واژگون كه فلانى از خودشان است و اين خود بزرگترين خدمت به سازمان هاى امنيتى ايران بوده است كه بزرگترين مخالفان را نيز از آنها پنداشته اند.

با تفرقه افكنى بيشتر حكومت مى كنى!


در يكى از نخستين جلسات شوراى انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۸ تازى كه افرادى چون فردوست در كادر بالاى اطلاعاتى و امنيتى و جاسوسى نظام پادشاهى با انقلاب همكارى صميمى داشت، يكى از اعضاى شورا مسئله كارمندان و خبرچين ها و رابطهاى ساواك را مطرح كرده و گفت ما با اينها مى بايست به سه شيوه برخورد كنيم.
۱-تك و توكى از افراد كادر مديريت كه شناسائى شده اند را اعدام كنيم تا هم ديگران را ترسانده باشيم و هم از شر آنها نسبت به همكاريشان با شاه راحت شويم.
۲-بخشى ديگر از اين افراد كه نسبت به سابقه كارى تا لحظات پايانى به نظام پادشاهى وفادار بوده اند و در عمليات ساواك طى سال هاى اخير شناسائى شده اند را يا به زندان مى اندازيم و يا زمينه خروج آنها را از كشور به طور فرار فراهم مى نمائيم تا به خارج رفته و هر تعداد از آنها را كه بتوانيم در كادر نوين سازمان امنيت در خدمت مى گيريم تا در ميان اپوزيسيون هاى رنگارنگ مستقر در پاريس و لندن و لس آنجلس نفوذ كنند.

۳-كسانى كه در كادرهاى ادارى بوده و در جامعه كمتر شناسائى شده اند را ديگر بار در سازمان جديد امنيت استخدام مى كنيم.

اين طرح كه توسط آقاى خامنه اى و هاشمى رفسنجانى به شوراى انقلاب پيشنهاد شد مورد پذيرش قرار گرفت و دستور عملكرد به آن صادر شد و دقيقاً با همين طرح بود كه نفوذ در نيروهاى مخالف در خارج از كشور و يا احياناً ساختن جنبش ها و جريان هاى اپوزيسيون نظام در خارج شكل گرفت و پس از طرح نخست شناسائى و عضوگيرى، طرح بعدى كه تفرقه افكنى و از هم پاشيدگى و دورى نيروها از هم بود نيز آغاز شد به طورى كه در آن سال هاى نخست انقلاب هيچ يك از نيروها نتوانستند يك اتحاد منسجمى را پديد بياورند.
اولين جريان متشكل خارج از كشور نهضت مقاومت ملى شاپور بختيار بود كه در آغاز توانست ۹۰ درصد نيروهاى پادشاهى را دور خود گردآورد اما خيلى زود با ساختن جريان هاى فرعى بيش از ده گروه سلطنت طلب كه هر يك مستقل و جدا از ديگر بود در پاريس شكل گرفت:

۱-جريان دكتر بختيار.

۲-جريان شهريار شفيق.

۳-جريان تيمسار آريانا.

۴-جريان تيمسار معين زاده.

۵-جريان دكتر على امينى.

و چندين گروه و جريان ديگر كه جمله اين گروه ها هرگز نتوانستند حتى حول شخصيت شاخص نظام پادشاهى يعنى شاهزاده رضا پهلوى به اتحاد برسند و همگى رهبرى او را بپذيرند و يا ايشان بيايد و مبارزات آنها را علناً تائيد كند.
اين تفرقه و تشتت و دورى از هم كه از طريق سازمان امنيت ايران دقيق و حساب شده برنامه ريزى شده بود توسط افرادى كه واقعاً مخالف جمهورى اسلامى بودند و واقعاً از ته دل خواهان سرنگونى آن بودند اما بدون نظم و تشكيلات و وجود سازمان ها و بخش هاى جاسوسى و ضدجاسوسى عمل مى كردند، به پيروزى رسيد و خود مخالفان نظام بهترين خادمان آن شدند كه تا به امروز جريان دارد.

حتى شوراى ملى مقاومت كه توسط سازمان مجاهدين با احزاب گردن كلفتى چون حزب دموكرات كردستان و بنى صدر و سيدجوادى و لاهيجى ها شكل گرفته بود نيز خيلى زود دچار تفرقه و درگيرى داخلى شد و همه سازمان هاى مقتدر اين شورا چون حزب دموكرات و شخصيت هاى منفرد ديگر يكى پس از ديگرى از آن جدا شدند.

در راستاى همين تفرقه بيفكن و حكومت كن حتى يكى دو سازمان مجاهدين فرعى و كوچك و تك نفره نيز در مخالفت با سازمان اصلى مسعود و مريم پديد آمد:

۱-سازمان مجاهدين خلق به رهبرى پرويز يعقوبى.

۲-سازمان مجاهدين سعيد شاهسوندى.

۳-و جدا شدگان از سازمان به رهبرى كريم حقى ها و سبحانى ها و....

اين طرح تفرقه افكنى در ميان مردم آنچنان تاكنون پس از ۳۰ سال كارساز بوده است كه احياناً خانواده ها را نيز از هم پاشيده چه رسد به اين كه كسانى بتوانند يك گروه مسنجم و مقتدر و فعال به وجود بياورند.

يك نمونه از كاركرد اين شيوه كه به ۳۰ سال پيش مربوط ميشود:

در ماه هاى نخست انقلاب اينجانب به خاطر نزديكى كه با استاد محمدتقى شريعتى (پدر دكتر شريعتى) و استاد على تهرانى داشتم، به گونه اى عامل هم آهنگ كننده مخالفت هاى اين دو با نظام خمينى بودم كه هر از چندى اعلاميه هائى و يا مصاحبه هائى و يا سخنرانى هائى از آنها را سازمان مى دادم. يك روز موسوى قوچانى كه جوان طلبه اى بود و اينك يكى از رهبران (ژ ث) به دست كميته انقلاب بود پيش من آمده و شروع كرد به بدگوئى از شيخ على تهرانى گفت من و تو و آقاى خامنه اى كه بارها سر درس شيخ رفته ايم و شاهد غير طبيعى بودن او بوده ايم حال چرا تو دنبال يك آدم ديوانه راه افتاده اى و غيره... دقايق بسيارى از من و تلاش هايم كه جوانى ۲۲ساله بود تعريف و تمجيد و به شيخ على توهين مى كرد تا شايد من يك كلمه به شيخ بد بگويم كه من هيچ نگفتم. در پايان مسئله استاد محمدتقى شريعتى را مطرح كرد و گفت: شيخ به او گفته است كه استاد شريعتى آدم ساده لوحى است و هر دم حرفى مى زند و رأى خود را عوض مى كند. من باور نكردم، موسوى قوچانى ضبط صوت كوچكى را از جيبش درآورده و صداى شيخ را پخش كرد و آنگاه بود كه من هزار بار خدا را شكر گفتم كه من حرفى در تائيد افكار و برنامه او نزدم زيرا بدون شك صداى مرا نيز ضبط مى كرد و نزد شيخ على تهرانى مى برد، براى اين كه او را با من دشمن كند.

من عين ماجرا را همان سال براى استاد شريعتى و شيخ على تهرانى شرح دادم و هر دو اعتراف كردند كه عين اين كار را با آنها نيز كرده است تا ما سه نفر را با هم دشمن كند.
البته شيخ على به من گفت كه من او را از خانه بيرون كردم (يعنى رئيس كميته مشهد موسوى قوچانى را) و او تلفنى نوارى با صداى استاد شريعتى را برايش پخش كرده است كه استاد گفته است من بر اعصابم مسلطم و مثل شيخ هيجان زده نمى شوم براى تصميم گيريهايم و....

بارى طرح اين مسئله و باز كردن اين توطئه هر چند كدورتى لحظه اى بين آنها به وجود آورد اما دست آنها را رو كرد.
ولى شوربختانه اين بازى دقيقاً ۳۰ سال است كه در داخل و خارج دنبال مى شود تا چهار نفر دور هم جمع نشوند و تا كسى با كسى رفيق مى شود، يك ملائكه از غيب مى رسد و با ارائه حرفى از يكى به ديگرى وى را مأمور رژيم معرفى مى كند و رفاقت و هميارى نيز پايان مى پذيرد و كينه و خصومت و درگيرى آغاز مى شود.
 از کتاب سازمان جاسوسی الله نوشته سیاوش اوستا

0 commentaires:

Enregistrer un commentaire

Abonnement Publier les commentaires [Atom]

<< Accueil