vendredi 7 novembre 2014

تاریخ صندلی نشینی نوشته سیاوش اوستا

تاریخ صندلی نشینی نوشته سیاوش اوستا
اوستا و مهر تابان

 

 

ني دولت دنيا بستم مي ارزد

ني لذت مستيش الم مي ارزد

 نه هفت هزار ساله شادي جهان

اين محنت هفت روزه غم مي ارزد

حافظ شيراز

اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم

وين يكدم عمر را غنيمت شمريم

فردا كه از اين دير كهن در گذريم.

با هفتهزار سالگان سربسريم.

عمرخيام

دو تا گرديده چرخ پير را پشت

پي پوزش به پيش نام زرتشت

به زير سايه نامش تواني

رسيد از نو به دور باستاني

چو من گر دوست ميداري كشور خويش

ستايش بايدت پيغمبر خويش

به ايمائي ره بيگانه جويي

رهاكن! تا به كي اين بي‌آبرويي؟

به چشم عقل آن دين را فروغ است

كه آن بنيان كن ديو درو غ است

چو دين كردارش و گفتار و پندار

نكو شد بهتر از آن دين مپندار

به دنيا بس همين يك افتخارم

كه يك ايراني والاتبارم

به خون دل زيم زين زيست شادم

كه زرتشتي بود خون و تبارم

باري مهربان يار!


قرنهاست كه ما پستي و پليدي را پذيرفته‌ايم وبا ميل و رقبت تسليم  تفكرات و حكمر اني بيگانگان و تازيان شده‌‌ايم و با بهانه كردن تقيه و پنهانكاري، نافرماني خويش را از تفكرات غيرانساني صحراگردان درتاريخ دفن نموده‌ايم و مشوق ويرانگران سرزمين خود شده‌ايم و هر از  چندي كه دلاوراني براي آزادي و رهايي ما برخاسته‌اند را درزير سم تتاران تنهاي تنها رها كرده‌ايم و براي انيران بيگانه كف زده ‌ايم و آنهم به بهاي زنده ماندن! اين چه زنده ماندن ننگيني است كه ويرانگران تاريخ و تمدن پرشكوه ما بايد «سيد» و « آقا» باشند و ما سرافكنده و بدبخت و غلام و عبد!؟
نشيني ملت آريا  از هفت هزار سال پيش صندلي را مي‌شناخته و بر صندلي مينشسته است. كهنه‌ترين چهارپايه‌ اي كه در خاور نزديك در پي كاوشهاي باستان شناسي بدست آمده است،متعلق به تپه چشمه علي درجنوب شرق تهران است كه « اشميت» در سالهاي 1930 آنرا از زير خاك بيرون آورده است. اين چهار پايه متعلق به هفت هزار سال پيش مي‌باشد كه با مخلوطي از گل رس و شن و كاه ساخته شده است و خميره و پوشش آن قرمز مي‌باشد و با شماره 6693 RCH در بخش پيش از تاريخ موزه ملي ايران نگهداري ميشود. صندلي ديگري كه نقش برجسته‌اي است برمهره اي از جنس سنگ يماني آبي رنگ، شيلهنگ اين- شوشينگ پادشاه ايلام به دخترش بارولي  Baroly هديه داده بود و تاريخ آن به 3500 سال پيش ميرسد. اين صندلي درموزه بريتانيا نگهداري ميشود.

در بين النهرين نيز قديميترين نقش صندلي را برمهري استوانه اي از دوران سوم سلسله‌هاي قديم در 5500 سال پيش ميبينيم.

زيباترين صندلي و تختي كه درموزه ملي ايران نگهداري ميشود  و سابقه چند هزارساله دارد، درنقش برجسته اي است از داريوش پادشاه هخامنشي كه به نقش برجسته بزرگ بارعام مشهور است. پادشاه را درحالي كه فرزندش خشايار پشت سر او ايستاده است نشسته برصندلي نشان ميدهد.


در افسانه هاي كهن آريايي از اوستا تا شاهنامه فردوسي بزرگ در رابطه با آتش و احترام آرياييان به آن اينگونه سخن رفته است كه پادشاهي با « هوش و هنگ» روزي ماري در صحرا بديد . سنگي برگرفت تا مار را نشان رود، سنگ به مار نخورد بلكه به سنگ  ديگري خورد و آذرخشي پديد آمد و از فروغ آن خارهاي اصراف شعله ور شد!  هوشنگ شاه از اين دستيابي ناگهان خرسند و خندان و شادان شد و خداوند را ستايش و نيايش كرد و آن روز را روز جشن و شادماني خوانده و آتشي برافروخت و از همه خواست تا آن اتش هميشه بر افروخته باشد!

برآمد به سنگ گران سنگ خرد

هم آن و هم اين سنگ گرديد خرد

فروغي پديد آمد از هردو سنگ

دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ

جهاندار پيش جهان آفرين

نيايش همي كرد و خواند آفرين

كه اورا فروغي چنين هديه داد

همين آتش آنگاه قبله نهاد

يكي جشن كرد آنشب و باده خورد

«سده » نام آن جشن فرخنده كرد.

تمامي اديان جهان بسوي قبله‌اي نيايش مي‌كنند، يعني به هردين و آئيني كه بنگريم براي خود جايگاهي داردكه رو بدان، خداوند را نيايش مي‌كنند. چنانچه در اوستا و شاهنامه آمده است، نخستين كسي كه قبله‌اي براي نيايش پديد آورد پادشاه داراي هوش و هنگ ايران، هوشنگ بود. يكسويي و يكنواختي  و توجه داشتن به يك مركز ويژه براي هر تشكيلات ديني، آييني يك ضرورت است. زيرا نخستين اقدام براي توجه دادن تمامي باورمندان به يك نقطه  و مركز است. هيچ پيرو آئيني وقتي بسوي قبله خود نيايش مي‌كند، آن جايگاه را پرستش نمي‌كند بلكه از آن بعنوان يك امكان، ابزار و جايگاه جهت همبستگي و وحدت و همدلي جمعي بهره مي‌برد. آرياييان نيز از نخستين روزي كه آتش را قبله خود كردند هرگز اتش را نپرستيدند، بلكه آن را بعنوان مظهري از زندگي، نور و روشنايي، انرژي و قدرت پاس و محترم داشته‌اند.

امروزه همه ميدانيم كه بودن ما برروي كره زمين به بركت وبودن گلوله آتشين بزرگ هستي يعني مهر و يا خورشيد است. اگر انرژي خورشيد نباشد، زندگي برروي كره زمين غيرممكن ميشود. پس حضور آتش برروي زمين عليرغم هزار ويك حسن و موارد استفاده‌اي  كه درطول زمان داشته است، مظهري از عظمت، شكوه و زندگي‌بخش بودن است. با برافروختن مشعل و شمعي درخانه و كاشانه و يا با افروختن آتش در آتشكده‌ها: كه اين احترام آتش به تمام اديان جهان منتقل شده است و مظهر كنوني آن شمعي است در تمامي اديان خورشيد مادر و مظهري اصلي و  نخستين نور روشنايي و آتش است. بدين رو آيين نخستين ايراني آئين مهر بوده است!

در روزگاران كهن آتشكده‌هاي بسياري در سراسر جهان آريايي از آنسوي آبهاي درياي سرخ تا خليج فارس و مديترانه و درياي خزر كه بر اساس نوشته مورخين پيش از 120 كشور بوده است، برقرار بوده است.

حتي تا چهارصد سال پس از تازش تازيان آتشكده‌هاي بسياري در پارس و آتورپات (آذربايجان) برپا بوده است. تعداد اين آتشكده‌ها آنقدر زياد بوده كه جغرافيادان و مورخ بزرگ «استخري» نتوانسته است تعداد آنها را در حافظه خودنگه دارد! استخري مي ‌نويسد از هر شهر و روستايي كه عبور ميكردم كه دست كم چند اتشكده در آنجا وجودداشت! آتشكده مهرنرسيان كه آن را وزير بهرام شاه، مهرنرسي در دشتبارين فارس بنياد نهاده بود تا قرنها پس از هجوم تازيان، آتشش شعله ور بود و آتشكده آذرگشسب در فراهان كه  تا اواخر قرن سوم هجوم تازي همچنان شعله ور بود.

« ابن الفقيه» از وجود آتشكده‌هايي در وارستان قم و ديگر ولايات آن اطراف ياد كرده است.

«ابن رسته» نيز از وجود آتشكده‌هايي درنزديك حلوان يادكرده است و « ياقوت» در قرن هفتم آتشكده بزرگ آذرگشسب را درگزن كه تازيان بخاطر نداشتن حرف گاف آنرا « شيز» مي نامند و در آذربايجان مي باشد يادكرده است.

و نيز آتشكده كاريان كه بارها آتش آن توسط هجوم و فشار تازيان خاموش گرديده بود،  در دوران ياقوت هنوز سرپا بوده وآتش آن فروزنده بوده است.

از هزاران هزار قبله و آتشگاهي كه نياكان ما هزاران سال بسوي آنها نيايش كرده‌اند، امروزه تعداد 14 آتشكده بيشتر باقي نمانده است.

1-                 آتشكده نياسر در نياسر كاشان،محل آتشكده در دامنه‌اي رو به رودخانه و محلي  سرسبز واقع است  كه تقريبا كامل و سالم مانده است.

2-                  آتشگاه مسجد سليمان در خوزستان، جايگاه اين آتشكده بسيار ويژه و استثنايي مي باشد زيرا در زمان‌هاي گذشته آذرخش‌هاي طبيعي از زمين آن بيرون مي‌آمده است، كه خود اين مسئله بيانگرآنست كه در روزگاران كهن بگونه‌اي از نفت و گاز زمين آرياييان براي شعله‌ور نگهداشتن آتشكده  بهره مي جستند، بويژه اينكه آتشكده تنها قبله نبوده است بلكه مردم از آتش هر آتشكده‌اي براي برافروختن آتش در درون خانه‌هاي خود بهره مي‌برده اند. زيرا امكان دسترسي به كبريت و يا گوگرد براي همه ميسر نبوده است.. و آنها توسط كانون‌هاي» (آتشدان ) بزرگ و كوچك آتش را   حمل ميكردند

3-            آتشكده نيمور درنزديكي دليجان، نوع بنا و ساختمان اين آتشكده با ديگر جايگاه‌ها متفاوت است و ويژگيهاي خاصي دارد.

4-            آتشكده قلعه دختر بر فراز تپه مشرف بر رودخانه و جاده درنزديكي زيارتگاه شاه جمال (جالب است بدانيم كه تمامي آتشكده‌ هاي بزرگ و كوچك پيش از اسلام، امروز تبديل به امامزاده و يا مسجد  وبقعه هاي اسلامي شده است.)

5-            آتشكده جره در كنار سياه فارس، اين آتشكده نيز همچنان سرپا ايستاده است.

6-            آتشكده ديگري درفارس با همين نام جره درجره فارس با عظمتي ديدني  پابرجاست. 

7-            آتشكده كازرون در فارس.

8-            آتشكده اصفهان.

9-            آتشكده نقش رستم (كعبه زرتشت)

10-        آتشكده پاسارگاد درفارس

11-        آتشكده سنگي در فارس واقع درباغ بدره نزديك تخت‌جمشيد (اين محل امروز بعنوان زيارتگاه و با نام بي‌بي فاطمه مورد توجه مسلمانان است.)

12-        آتشكده كوشك درنطنز كاشان. اين آتشكده مثل خيلي از آتشكده‌هاي ديگر از سنگ و ساروج ساخته شده است. .

13-        آتشكده آذربايجان.

14-        آتشكده خانه كيوان كه همان كعبه مسلمانان مي باشد.

البته اينها آتشكده‌هايي بودكه درايران كنوني برجاي مانده است و گرنه آتشكده‌هاي بسياري در تاجيكستان، افغانستان، پاكستان، هندوستان، آذربايجان، تركيه كنوني و قزاقستان و ازبكستان و ارمنستان و جاهاي ديگر موجود بوده است كه امروزه آثاري هرچند اندك از آنها دربرخي مناطق برجاي مانده است . مهمترين آتشگاهي كه امروزه مورد توجه جهانيان است و شهرت ويژه‌اي دارد «خانه كيوان» مي باشد كه كه تازيان بيش از اسلام آن را « بيت الزحل» و امروزه آنرا كعبه ميخوانند. اين آتشكده هنگاميكه سپاهيان ايران در هزاران سال پيش ميخواستند از درياي سرخ عبور كنند، درمكه كنوني ساختند و پس از اينكه ايرانيان عربستان را ترك كردند و از يمن و مصر خارج شدند تازيان آنها را بازسازي نموده و « بيت الله» ناميدند.

درقرآن بوضوح تشريح شده است كه «بيت الله» (كعبه) توسط ابراهيم ساخته نشده است بلكه توسط وي و فرزندش آنجا نظافت شده است وپايه‌هاي ايوانش بالا رفته است كه شرح كامل آن در ابتداي اين كتاب آمد.

«و عهد نا الي ابراهيم و اسماعيل آن طهرا بيتي للطائفين » ما از ابراهيم و اسماعيل تعهد گرفتيم تا خانه مرا براي طواف كنندگان پاكيزه كنند. (سوره بقره آيه 125)

« و اذا يرفع ابراهيم  القواعد من البيت و اسماعيل رنبا تقبل منا» اسماعيل و پدرش پايه‌ها (ديوارها)ي خانه را بالا بردند،گفتند پروردگارا ازما بپذير (سوره بقره آيه 127)

پس بدرستي و وضوح روشن است كه «خانه كيوان» بيش از ابراهيم وجود داشته است و فقط توسط ايشان و فرزندش آنجا نظافت شده است و ديوارهاي فروريخته‌اش بالا رفته است.

اكثر آتشكده‌هايي كه امروز آثاري از آنها باقي مانده است با برپايي خود وجود آنهارا گواهي ميدهند. از جمله كعبه زرتشت كه درنقش رستم واقع شده است و آتشكده آذربايجان كه كارت پستالهاي اين محل ها امروزه در ايران به فروش مي‌رسد.يك نوع معماري آتشكده ها با سنگ مكعب است.

انسان ايراني از روزگاران كهن آتش، آب، نسيم و خاك و خورشيد را پاس ميداشته و آغاز بهار تابش نوروزندگي است. از آتش مهربان خورشيد كه آبها را روانتر مي‌سازد و نسيم‌ها را روح نوازتر و خاك را رستني‌تر!

بخوانيم كه در بيش از هزارسال پيش فردوسي بزرگر چه سروده است:

چو بخت عرب بر عجم تيره شد

همي بخت ايرانيان تيره شد

بر آمد ز شاهان جهان را قفيز

نهان شد زر و گشت پيدا پشيز

همان زشت شد خوب و شد خوب زشت

شده راه دوزخ پديد از بهشت

دگرگونه شد چرخ گردون بچهر

از ايرانيان پاك ببريد مهر

بايرانيان زار وگريان شدم

كزين پس شكست آيد از تازيان

ستاره نگردد مگر بر زيان

چو با تخت منبر برابر شود

همه نام بوبكر و عمر شود

تبه گردد اين رنج‌هاي دراز

نشيبي دراز است پيش فراز

ز پيمان بگردند و از راستي

گرامي‌شود  كژي و كاستي

پياده شود مردم رزمجوي

سوار آنكه لاف آرد و گفتگوي

كشاورز جنگي شود بي ‌هنر

نژاد و بزرگي نيايد به بر

ربايد همي اين از آن آن از اين

زنفرين ندانند باز آفرين

بد انديش گردد پدر بر پسر

پسر هم چنين بر پدر چاره گر

شود بندة بي‌هنر شهريار

نژاد و بزرگي نيايد بكار

از ايران و از ترك و تازيان

نژادي پديد آيد اندر ميان

نه دهقان نه ترك و نه تازي بود

سخنها بكردار بازي بود

زيان كسان از پي سود خويش

بجويند و دين اندر آرند پيش

چو بسيار از اين داستان بگذرد

كسي سوي آزادگان ننگردد

بريزند خون از پي خواسته

شود روزگار بد آراسته

دل من پراز خون شد و روي زرد

دهان خشك و لبها پر از باد سرد







 
 
 
 
سياوش اوستا در مردادماه سال 6979 آريايي ميترايي در دامان بانو زهرا ميرزايي و در آغوش عباس عباسي در محل نوغان مشهد چشم به جهان گشوده است.
 در 16 سالگي رئيس سازمان دانش آموزان حزب مردم به دبير كلي ناصر عامري بوده است.
 در 17 سالگي نخستين كتابش «مسخره‌هاي شهر ما» منتشر شده است.
 وي شاگرد (تاريخ و فلسفه) استاد محمدتقي شريعتي و شيخ علي تهراني و در دو سال   نخـست انقلاب ، مشاور اين دو در امـور سيـاسـي بـوده اسـت ...    وي در 24 سـالگي  مجـبور به تـرك ميـهن ميشود و مدتي در لبنان و سوريه تحصيل نموده و پس از آن مقيـم پاريس ميشود.                                                                           
وي در فرانسه پايه‌گذار خدمات تبليغات با كامپيوتر و كافي‌نت مي‌باشد.
 
 
 
 
    شخصيتهاي فرانسوي بسياري نيز از سناتور، وزير و غيره ميهمان برنامه‌هاي راديويي سياوش اوستا بوده‌اند: سناتور هانري كاياوه پدر خردگرايي فرانسه، ژنرال هانري پاريس مشاور رئيس جمهوري فرانسه، پير ماريون رئيس سازمان اطلاعات و ضد جاسوسي فرانسه، فرانسواز اوستاليه وزير آموزش و پرورش فرانسه، رولان دوما وزير امور خارجه فرانسه، دانيل ژلن هنر پيشه، ژوزه بووه رئيس سنديكاي كشاورزان فرانسه و ...
 
در چندين مرحله سياوش اوستا زير پوشش حفاظتی نيروهای ويژه فرانسوی بوده است که بين سه تا چهار افسر کماندو با يک اتوموبيل ضدگلوله در اختيار وی بوده است.
اما هر بار سياوش اوستا از رهبران فرانسوی خواسته است تا بجای محافظ گماردن برای آزادگان از تروريستها بخواهند تا عملياتشان را در غرب متوقف کنند تا اينکه در سال ۱۹۹۷ در پی پيشنهاد سياوش اوستا به رهبران اروپا دولت محمد خاتمی با امضای پيمان نامه ها ئی متعهد شد تا از ورود تروريستها به غرب جلوگيری کند و در پی افشا گريهای ريشه ای سياوش اوستا حتی رئيس جمهور ايران تا آنجا پيش رفت که رسما اعلام نمود که وزارت اطلاعات ايران ايرانيان را به قتل ميرساند.
 
سیاوش اوستا تا چهل سالگی با نام شناسنامه ای حسن عباسی شهرت داشت اما در پی جعل یک شخصیت امنیتی از سوی جمهوری اسلامی ایران و دکتر حسن عباسی خواندن او که نام اصلیش یدالله قزوینی بوده و از فرماندهان سپاه پاسداران و استاد دانشگاه امام حسین و آموزش دهنده ی حزب الله لبنان (بر اساس اعترافات خودش که در یو توب موجود است) و مشاور سید علی خامنه ای و ازتئوریسنهای نظام بوده است سیاوش اوستا  این نام را برای خودش برگزید بویژه از سال ۱۹۹۵ با نوشتن کتاب خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد که در آن کتاب اهورامزدا را در خواب می بیند و همو وی را بجای حسن و یا دیوید عباسی  سیاوش اوستا میخواند۰
شایان یاد آوریست که کتاب  خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد و برنامه های رادیو و تلویزیونی سیاوش اوستا تاثیر بزرگی در گسترش خداشناسی درست و خردگرائی آریائی در افکار و اندیشه های انسانهای مختلفی گذاشت این تاثیر خواسته و یا نا خواسته در آثار بسیارانی از شعر و کتاب و برنامه رادیو تلویزیونی تا به امروز مشهود است۰
 
 
 
 
 
شایان یاد آوریست که کتاب  خدا را در خواب دیدم زار زار گریه میکرد و برنامه های رادیو و تلویزیونی سیاوش اوستا تاثیر بزرگی در گسترش خداشناسی درست و خردگرائی آریائی در افکار و اندیشه های انسانهای مختلفی گذاشت این تاثیر خواسته و یا نا خواسته در آثار بسیارانی از شعر و کتاب و برنامه رادیو تلویزیونی تا به امروز مشهود است۰
Acheter En livre papier: 20 Pour chaque livre, livraison compris
David ABBASI Politicologue, Islamologue, Historien, Ecrivain, Auteur de +120 ouvrages et 5000 Articles et + 3000 Heures d'émissions Radio Télévise . David ABBASI, rénovateur et inventeur des idées pour une laïcité mondiale et la spiritualité individuelle. Il est à l’origine de l’utilisation du mot « Islam Politique » depuis 1980 … commander ses livres:
http://abbasi.fr
سفارش کتابهای سیاوش اوستا
http://awesta.org
From Wikipesia:
David Abbasi, also known as Siyavash Awesta, is a Persian-French writerjournalist, and Islamologist. He lives in Paris,[1] and was born to Zahra Mirzai (mother) and Sheikh Abbas Abbasi (father).

Career

He has written more than 100 books and 2,000 articles. Animator of the radio “Ici et Maintenant”[2] since 1986, and has experienced more than 7000 hours of emissions and interviewed several international personalities like Jacques ChiracLaurent FabiusDaniel GélinHenri CaillavetJosé BovéMehdi BazarganCastroPierre HenryPierre MarionAri Ben MenasheEli BarnaviEnrico Macias, Général Paris, and Jean Pierre RaffarinFrançois Lebel.[3] Founder of Mehr television since the year 2000, the emissions diffused by satellite, Telestar 12 & 4 in the whole world and approximately 500 emissions available on the internet.[4][5] Since 1990, he invented the mitraic diary which he publishes each year and we are in year 7029 is the year 2007.[6] He has also written three books on this subject in multiple languages.[7][8][9] He organized and produced more than 200 artistic programs, plays and festivals varied on the Eiffel Tower, Bois de Boulogne, Palais des congrès of Versailles, Théâtre de Paris, Casino de Paris, Theatre ADYAR, and Auditorium of Châtelet in the presence of several thousands of people.[10]

Awards

  • “ Arts Sciences Lettres ”[11]- Gold Plate
  • “Grand Prix Humanitaire de France”[12] – Gold Medal
  • “Mérite et Dévouement Français”[13]
Several international personalities wrote articles in his favor[14] especially senator Henri Caillavet (father of the French modern laicity), who made a foreword in the book entitled “Women and Wars in Political Islam”.[15]
From Wikipesia:
David Abbasi, also known as Siyavash Awesta, is a Persian-French writerjournalist, and Islamologist. He lives in Paris,[1] and was born to Zahra Mirzai (mother) and Sheikh Abbas Abbasi (father).

Career

He has written more than 100 books and 2,000 articles. Animator of the radio “Ici et Maintenant”[2] since 1986, and has experienced more than 7000 hours of emissions and interviewed several international personalities like Jacques ChiracLaurent FabiusDaniel GélinHenri CaillavetJosé BovéMehdi BazarganCastroPierre HenryPierre MarionAri Ben MenasheEli BarnaviEnrico Macias, Général Paris, and Jean Pierre RaffarinFrançois Lebel.[3] Founder of Mehr television since the year 2000, the emissions diffused by satellite, Telestar 12 & 4 in the whole world and approximately 500 emissions available on the internet.[4][5] Since 1990, he invented the mitraic diary which he publishes each year and we are in year 7029 is the year 2007.[6] He has also written three books on this subject in multiple languages.[7][8][9] He organized and produced more than 200 artistic programs, plays and festivals varied on the Eiffel Tower, Bois de Boulogne, Palais des congrès of Versailles, Théâtre de Paris, Casino de Paris, Theatre ADYAR, and Auditorium of Châtelet in the presence of several thousands of people.[10]

Awards

  • “ Arts Sciences Lettres ”[11]- Gold Plate
  • “Grand Prix Humanitaire de France”[12] – Gold Medal
  • “Mérite et Dévouement Français”[13]
Several international personalities wrote articles in his favor[14] especially senator Henri Caillavet (father of the French modern laicity), who made a foreword in the book entitled “Women and Wars in Political Islam”.

سیاوش اوستا 
Mr David ABBASI depuis 30 ans grâce a ses écrits et ses émission radio télévise en Français et en Persane a éclairer le monde et a obtenue plusieurs encouragements de la parte de 4 Président de la république Français, et beaucoup distinctions David ABBASI est inventeur de mot islam politique et c'est lui qui a écrit et proposer l'Islam de France depuis premier ministre Lionel Jospin jusqu'au président Sarkozy et Président Holland . Fervent opposant aux régimes islamistes depuis1979, David Abbasi est aujourd’hui un éminent écrivain, historien, islamologue et journaliste Franco-Perse Installé à Paris depuis 1982, il est l’auteur d’un grand nombre d’articles et d’ouvrages sur l’actualité, l’histoire et la culture .. David Abbasi est un spécialiste du Moyen -Orient et Proche Orient.... Adresse: David ABBASI 66 av des CHAMPS ELYSEES 75008 Paris France tel: 01 45 63 02 63 & 06 87 81 61 44 - Abbasi.Fr

گزارش ویدیویی دیدار گفتگو و امضای کتاب با سیاوش اوستا در فرهنگسرای شرکت کتاب لس آنجلس سوم اسپند ماه 7077 آریایی شنبه 22 فوریه 2014 ساعت 17

 En ARABE سیاوش اوستا  على الإنترنت بآلعربیه
گزارشی از زندگی سیاوش اوستا العربیه
بمب اتم ملاها کدام است؟ و قاسم سلیمانی و فیلق القدس سپاه قدس
خامنه ای و انتخابات
آیا کامران دانشجو مسیحی شده است؟


0 commentaires:

Enregistrer un commentaire

Abonnement Publier les commentaires [Atom]

<< Accueil